- ارسال کننده: بهزاد زالی تاریخ: ۸۹/۰۹/۱۳

شاهکاری در اهانت به موجودیت ترک زبانان 2 -روزبه سعادتی

ادامه پست قبلی ...

  نقدی بر کتاب ” روند ورود     ترکان به ایران         روزبه سعادتی 

   نادیده گرفتن مسئله تاریخ حضور ترکان در ایران قبل از اسلام و بعد از آن قسمت عمده مباحث کتاب خانم اختیاری را تشکیل می دهد. نام بردن از کتاب دده قورقود که از شاهکارهای ادبی ، فولکوریک جهانی است – اطمینان دارم نویسنده محترم با اینکه از این کتاب به عنوان یکی از منابع مورد استفاده در کتاب خود نام می‌برد کوچکترین آگاهی از محتوای آن ندارد و تنها به صورت اتفاقی جملاتی را از آن را به عاریه گرفته است- بطلانی خواهد بود بر این نظریه. کتاب دده قورقود از نظر خصوصیات زبانی مربوط به زمانی است که هنوز تورکی آذربایجان از تورکی آناطولی جدا نشده بود یعنی همانطور که در مقدمه کتاب ذکر شده به لهجه اوغوز نوشته شده است (کتاب دده قورقود علی لسان طایفه‌ی اوغوزان). اسامی جاهاییکه بعنوان وقوع حوادث و داستانها آمده (گنجه ، قلعه الینجه ، گویجه گولی یا دریاچه گویجه ، دربند) مربوط به آذربایجان است ولی از شهرهای شرقی آناطولی (طرابزون ، بایبورد و ماردین) هم بنام همسایه کافر یاد شده است. به این ترتیب این وقایع مربوط به زمانی است که هنوز این شهرها از طرف تورکان سلجوقی (اوغوزها) فتح نشده بود و سکنه‌شان به دین اسلام در نیامده بودند یعنی قرن ۱۲ میلادی و یا قبل از آن.

 این خانم محترم تنها با در نظر گرفتن زمان مورد نیاز برای شکل گیری و تشکیل زبان ادبی نوشتاری تورکی آذربایجانی بر اساس زبان عموم مردم و زمان نیاز برای تثبیت آن می‌تواند قدمت کتاب دده قورقود را حدس بزند. همانطور که گفته شد کتاب دده‌قورقود به تنهایی خط بطلانی بر ادعای خیالی ایشان می باشد.

 بحث حضور ترکان در ایران از زمانهای باستان تا کنون یک نظریه جدید نیست. ابن خلدون  که در جهان به پدر جامعه شناسی مشهور است و یکی از چهره های ارجمند جهان اسلام به شمار می‌رود در تاریخ معروف خود می‌نویسد : «و فی الکتب ان ارض ایران هی ارض الترک … فاما علماء الفرس و نسابتهم فیابون من هذا کله » ( در کتابها هست که ایران سرزمین ترکان است اما دانشمندان و نسب شناسان فارس به کلی این مسئله را انکار میکنند).  تاریخ ابن خلدون (ج۲ ص ۱۵۴)

 ناصر خسرو ( قرن ۱۱ میلادی ) در سفرنامه خود تصریح می‌کند که «در تبریز قطران نام شاعری را دیدم. شعر نیک می‌گفت اما زبان فارسی نیک نمی دانست.» (گزیده سفرنامه ناصر خسرو ص۵) حتما به زعم تاریخ نگارانی همچون خانم اختیاری قطران تبریزی فارسی دری را نیک نمی دانسته و به زبان پهلوی تبریزی!!! حرف می زده است.

 در دیوان الغات الترک تالیف محمود کاشغری ( قرن ۱۱ میلادی ) آمده است : « بسیاری از ترکان قزوین را مرز سرزمین ترکان می دانند. شهر قم نیز در این مرز قرار دارد.چرا که لفظ قم در ترکی به معنای ماسه است و دختر افراسیاب در آنجا به شکارمی رفت.»  (دیوان الغات الترک ترجمه فارسی ص ۵۰۲ )

 همچنین این کتاب در توضیح کلمه تات قسمت کتاب مضاعف بخش نخست ، اسماء مضاعف صفحه ۴۰۸ می نویسد :

 Tat : … این بن واژه که نام فارس هاست برای نامیدن چینیان و کافران فارسی میان اویغوران بکار می رود.

 و برای اطلاع دوستان نخستین دولت تورکان در ایران پس از اسلام در قرن دو هجری و قبل از سلجوقیان و غزنویان شکل گرفت نام این دولت ، دولت سبکری و پایتخت آن شهر شیراز بوده است که بر مناطقی چون کرمان و اصفهان و دیگر بخشهای عراق عجم تسلط داشته‌اند.

 حضور تورکان در این مناطق از زمان باستان به این معنا نیست که مهاجرتی از طرف سایر تورکها به ایران و آذربایجان صورت نگرفته است اما مهم اینست که قبل از آمدن آنها نیز ایران و آذربایجان به تصریح ابن خلدون «ارض الترک»(سرزمین تورکان) بوده است.

 مورد دیگری که تاریخ نگارانی همچون معصومه اختیاری در اثر جهل و تعصب شؤونیستی به آن تاکید می کنند مسئله تغییر زبان تورکان آذربایجان بعد از حمله مغولان به ایران می‌باشد.

 در مدت ۹۰ سال گذشته به رغم اختناق ، ممنوعیت و سختگیری سازمان یافته برای نابودی زبان تورکی که از هیچ امکان حمایتی دولتی که منجر به شکوفایی و توسعه در منطقه نفوذ خود گردد بهره نبرده است ،‌ کدام روستا و شهر آذربایجان تغییر زبان داده‌ است که معلوم نیست مغولهای ساده با چه وسائل و متد و شیوه نامکشوفی میلیونها مردم بیسواد و ایلات دور افتاده را تعلیم زبان تورکی داده و مجبورشان کردند که زبان مادری تاتی یا فارسی خود را فراموش کنند!!؟ معلوم نیست مغولها چرا این کار را برای زبان خودشان که مغولی بوده انجام ندادند و برعکس خودشان هم مانند تاتهای بومی در میان انبوه جمعیت تورکان تحلیل رفتند و به فاصله سه الی چهار نسل تورک زبان شدند؟!

 در طی هزار سال امپراتوری شاهان تورک تبار بر ایران شاهد هیچگونه ستم فرهنگی و یا ممنوعیت و تحقیر و کینه توزی با زبانهای اقوام غیر تورک نیستیم. آنچه امروز به نام ادبیات کلاسیک فارسی از آن یاد می‌شود همگی اشعاری هستند که با تشویق شاهان تورک در دربارشان و برای تقدیم به آنان سروده شده است.به جرات می‌توان گفت همین موقعیت زبان فارسی نیز خوشبختانه یا بدبختانه مدیون شعرا و ادیبان تورک زبان می باشد. به دنبال تغییر حکومتها و طلوع و افول سلسله‌ها و ظهور افکار افراطی نژادپرستی در اروپا و سرایت آن به سرزمین ما در برخی مزاجهای مستعد ،‌ اندیشه برتری طلبی و استیلاجوئی فرهنگی را بار دیگر برانگیخت و همزمان با روی کار آمدن رضاخان، اندک اندک این شیوه رسمی مملکت ما گشت وبه غلط صفت «ایرانی» با فارس و فارسی زبان مترادف انگاشته شد و چنین القا شد که گویی در این سرزمین عده‌ای تنی و عده‌ای ناتنی‌ اند. در آذربایجان ما نیز صحبت «محلی» و زبان «محلی» شد همچنانکه در سایر جاها صحبت از «بومیان» و زبان «بومیان» به میان آمد. حقارت فرضی زبان و عادات تورکها در سر هر فرصتی توسط هر کسی که از راه رسید بر زبان آورده شد ، تاریخ رسمی را تا توانستند تحریف و واژگونه نشان دادند، سوادآموزی ،‌ چاپ و نشر کتاب های تورکی و موسیقی تورکها ممنوع و یا با محدودیت مواجه شد. تغییر اسامی جغرافیایی شهرهای باستانی تورکها در آذربایجان و در سایر نقاط ایران شروع شد….

 نهایت اینکه زبان مردم آذربایجان در ایران تورکی است. زبان هر ملتی همان زبانی است که در دامان مادران خود آموخته‌اند و در میان خود به آن صحبت می کنند. ارزشهای فرهنگی و سمبولیک هر ملتی خصوصا زبان جدای از کارکردهای اساس آن برای ایجاد رابطه ، ابزار مادی تفکر، واسط انتقال تاریخ و تجربه ، عامل ملت ساز و در یک کلام شاخص هویت هر فرد و ملتی نیز هست. پیشرفت اجتماعی و رشد هویت ملی هر جامعه‌ای نیز بستگی به از میان برداشتن نمادهای نابرابری اجتماعی همچون ممنوعیت آموزش به زبان مادری در پرتو حمایت قانون و سازوکارهای قضائی برای مجازات کسانی است که دانسته یا نادانسته آتش دشمنی ، کینه و نفرت را شعله ور می‌سازند و ایجاد فرصتهای برابر برای زندگی فارغ از فقر ، ترس ، تحقیر و رعایت واقعی حقوق بشرو آزادیهای اساسی و احترام به کرامت و ارزش هر فرد انسانی آرمانی است که بی وقفه باید برای نیل به آن مبارزه کرد.

 روزبه سعادتی

 با عرض پوزش از دوستانی که به این مطلب نظر داده بودند. به علت بروز اشکالاتی در ارسال این مطلب مجبور به حذف و ارسال دوباره آن شدم که باعث حذف نظرات ارسالی بعضی از دوستان شد!

 

1
1