گفتوگو با مهندس سیدحسین هاشمی
به گزارش خبرگزاری فارس سیدحسین هاشمی استاندار تهران و نمایندهی اسبق مجلس شورای اسلامی با حضور در برنامه تلویزیونی دستخط به سوالات مجری این برنامه پاسخ گفت که بخشهایی خواندنی از مشروح این مصاحبه در ذیل میآید:
مهمان ارجمند این هفته ما یکی از چهرههای سیاسی و شناخته شده کشور است و میتوان گفت یک مجلسی تمام عیار است زیرا 20 سال سابقه مجلس شورای اسلامی، از مجلس چهارم تا مجلس هشتم در پرونده کاری ایشان وجود دارد. با توجه به ریاست کمیسیونی که در این مدت برعهده ایشان بود در عرصه صنعت کشور هم خیلی شناخته شده است البته 4 سال است در راس سیاسیترین و حساسترین استان کشور قرار دارد.
فردی بسیار آرام، منطقی و به گفته خودشان وقتهایی که عصبانی و نگران میشوند متوسل به حضرت زهرا (س) میشوند و قدم میزنند. در این برنامه در خدمت جناب آقای سید حسین هاشمی، استاندار تهران و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی هستیم.
شما 20 سال نماینده مجلس بودید.
هاشمی: از دوره چهارم تا پایان دوره هشتم نماینده مردم شریف و عزیز شهرستان میانه از استان آذربایجان شرقی بودم.
به نظر شما 20 سال و دوره نمایندگی مجلس سختتر بود یا این 4 سال که استانداری هستید؟
هاشمی: استانداری سختتر است. کار بسیار سختتری است چرا که کار چند وجهی است و شما مسئول آن چه که در استان اتفاق میافتد هستید و امکان ندارد بگویید به من ربطی ندارد و باید پاسخگو باشید.
چطور شد در دولت یازدهم استاندار شدید؟
هاشمی: بحث بود که به وزارت صنایع بروم. بحث قائممقامی وزارت صنایع شده بود. روز چهارشنبهای بود- چهارشنبه همیشه برای من خاطره خوبی است- اولین بار که معاون وزیر شدم چهارشنبه بود، اینجا هم دوباره چهارشنبه بود. آن زمان درست نزدیک ایام میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) بود که حکم من را هم با این تیتر زدند.
بعد از ظهر گفتند آقای دکتر رحمانی با شما کار دارند و من خدمت ایشان رفتم. با ایشان نشستی داشتیم. ایشان آذربایجان شرقی را بیان کرد و گفتند جزو نوادر افرادی هستید که در استان روی شما حساسیت ندارند. یعنی اختلاف نظر وجود ندارد و اجماع خوبی شده است.
من اشاره کردم در این شرایط برای من از تهران خارج شدن سخت است. ایشان گفت "پس خود تهران". چون با هم رفیق بودیم خیلی چیزی نگفتم و جدی نگرفتم. چهارشنبه ساعت 7 شب بود.
یک شنبه خانمم را دندانپزشکی برده بودم که زنگ زدند و گفتند در دولت بحث شما برای استان تهران مطرح است.
شما میخواستید فرماندار زن بگذارید اجازه ندادند؟
هاشمی: خیر. شرایطی که ایشان داشت طوری بود که بازنشسته بودند و نتوانستیم بیاوریم.
منعی برای شما نبود؟
هاشمی: خیر.
برای نگذاشتن وزیر خانم، دفاعی از آقای روحانی انجام دادید که نمی شد وزیر زن بگذارند، واقعا نمیتوانستند وزیر زن بگذارند؟
هاشمی: آقای روحانی قلباً که مطرح کرد واقعا اعتقاد به این کار داشت.
چند نفر از فرمانداران در انتخابات 96 از سوی قوه قضائیه احضار شدند؟
هاشمی: فکر کنم 3 یا 4 نفر بودند.
به کجا رسیده است؟
هاشمی: انشاالله جمع میشود. با تعامل و همکاری و صحبتهایی که میشود انشاالله جمع میشود.
خود شما به آنها تذکر داده بودید؟
هاشمی: من همیشه تذکر میدهم. البته دعوت شدند و این حق طبیعی قوه است.
در تبلیغات ورود کردند؟
هاشمی: بحث کردند البته خیلی حاد نیست. نگرانکننده نیست ولی طبیعتاً باید جوابگو باشند. جواب دادند و امیدواریم با تعامل خوبی که داریم این هم جمع شود.
شما هنوز 17 میلیون حقوق میگیرید؟
هاشمی: خیر. الان زیر 10 میلیون شده است. 8 و نیم حقوق میگیرم.
یک بار گفته شده بود که شما 65 میلیون تومان حقوق می گیرید و به یورو میگیرید.
هاشمی: خراب بود. الان در وزارت کشور 8 و نیم میلیون میگیریم.
شما عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران هستید؟
هاشمی: خیر. الان دیگر نیستم.
بخاطر استانداری؟
هاشمی: من و آقای جهانگیری از شورای مرکز بیرون آمدیم.
بالاخره عضو هستید؟
هاشمی: نخیر دیگر، در شورای مرکزی دیگر نیستیم. آن زمان که مطرح شد آیت الله احمدی میانجی گلایه ای از من کردند. ایشان به من علاقه بسیاری داشت و گفت چرا این کار را کردید؟ من گفتم نباید تمام تخممرغها را در یک سبد قرار دهیم. باید متنوع باشیم و بتوانیم افکار تمام جامعه را مدیریت کنیم و این کار درستی است. از ان چه که برای نظام و حاکمیت است یک لحظه عدول نمیکنم. این را قطعاً عرض میکنم و این را در این مدت ثابت کردم.
از اصل نظام و ولایت هیچگاه عبور نکردم ولی تفکرم ، تفکری بود که چون کار سازندگی بود ....
شما به نوعی آدم نه اصولگرا و نه اصلاح طلب شناخته می شوید!
هاشمی: به لحاظ تفکری اگر خطکشی قطعی انجام شود طبیعتاً به اصلاح طلبان نزدیک هستم. از نظر معدل بخواهید نگاه کنید به نظر من تشخیص سخت است.
رفقای صمیمی شما از کدام طیف است؟
هاشمی: از هر دو طیف هستند.
مثلا؟
هاشمی: مثلا آقای جهانگیری که از قدیم با ایشان رفاقت دارم و با آقای ناطق از قدیم رفیق هستیم.
آقای ناطق هنوز جزو اصولگرایان هستند؟
هاشمی: بله. بنظرم ایشان اصولگرا هستند هنوز .
چه سالی ازدواج کردید؟
چطور آشنا شدید؟
هاشمی: من دانشجو بودم و در خارج درس میخواندم. تنها پسر خانواده بودم
کجا بودید؟
هاشمی: من انگلیس بودم. سال 55 برای پدر نامه نوشتم که من میخواهم ازدواج کنم.
یعنی 23 ساله بودید؟
هاشمی: بله. تابستان به تهران آمدیم. پدر امام جماعت مسجد زید بازار تهران بودند. من به حاج خانم گفتم یک آقایی با حاج آقا مکه رفته بودند و دختری داشتند. آن دختر هنوز هست؟ مادرم گفتند بله. من هم گفتم دنبال او بروید.
هاشمی: من اگر خانه باشم کمک میکنم. جارو میزنم و ظرفها را میشورم.
غذا هم درست میکنید؟
هاشمی: خیر.
بلد نیستید؟
هاشمی: اصلا آزمایش نکردم.
چند فرزند دارید؟
هاشمی: ما دو پسر و یک دختر داریم.
همه ازدواج کردند؟
هاشمی: بله.
ازدواجها سیاسی بود؟
هاشمی: خیر. اصلا سیاسی نبود و عادی ازدواج کردند.
چطور شد در سال 74 رئیس فدراسیون دوچرخهسواری شدید؟
هاشمی: آقای هاشمی طبا از ما خواستند. ایشان رئیس سازمان تربیت بدنی بود و آشنا بود و ما را خواستند.
تخصص خاصی داشتید؟
هاشمی: خیر. اهل ورزش هستم. قبل ازآن هیات رئیسه دوومیدانی بودم.
الان هم دوچرخه سواری را پیگیری میکنید؟
هاشمی: بله. دورادور پیگیر هستم و خوشبختانه همان روند ادامه داشته است و افت نکرده است. پایهگذاری خوب بود و الحمدالله ادامه یافت.
فوتبالی هم هستید؟
هاشمی: نه زیاد. تیم ملی را تماشا میکنم.
شما زمان انقلاب 25 ساله بودید. فعالیت انقلابی داشتید؟
هاشمی: من تا سال 56 مذهبی بودم. نماز و روزه و واجبات را انجام میدادم ولی کار سیاسی انجام نمیدادم. درسخوان بودم. بعد از فاجعه فیضیه که رخ داد، من وارد عرصه سیاسی شدم.
دستگیر هم شدید؟
هاشمی: خیر.
لحظه پیروزی انقلاب کجا بودید؟
هاشمی: ایران بودم. تابستان آمدم و دیگر برنگشتم. تابستان 57 تهران آمدم و برنگشتم. تا پیروزی انقلاب ماندیم.
استقبال امام چطور؟
هاشمی: از خانه ما تا میدان شاهپور آن زمان و وحدت اسلامی کنونی پیاده تا دانشگاه تهران رفتیم و از آنجا به فرودگاه مهرآباد رفتیم. از آنجا پیاده به بهشت زهرا رفتیم. موقع برگشت نمیتوانستم راه بروم. پاهایم تاول زده بود و امکان راه رفتن نداشتم. بچهها که همراهم بودند من را مسخره میکردند.
گفتم نمیتوانم و روی سنگی نشستم. پیکانی به من بوق زد و دیدم همسایه ما است. یک جا داشت و من را سوار کرد و ما برگشتیم.
نخستین مسئولیتی که بعد از انقلاب گرفتید چه بود؟
هاشمی: من ابتدا میخواستم به کارخانه بروم. با توجه به تحصیلاتم که مهندس صنایع بودم میخواستم به کارخانه بروم. مرحوم حاج آقا اجازه ندادند. باید به وزارتخانه بروید و اینجا مهم است و باید اینجا کار کنید. خانه ما آن زمان نزدیک وزارت صنایع بود. من را به آنجا برد و گفت شما باید اینجا کار کنید.
این برای بعد از انقلاب است.
هاشمی: بله. خانه ما آن زمان تلویزیون نبود. 22 بهمن که انقلاب پیروز شد بعد از ظهر مرحوم حاج آقا پول داد و گفت تلویزیون بخرید. به وزارتخانه رفتم و اولین کار هیات امنای صنایع بود و بعد مدیر کل شدم و بعد معاون وزیر و بعد ادامه داشت.
زمان جنگ هم در وزارت صنایع بودید؟
هاشمی: وزارت معادن بودم. وزارت صنایع بودم و بعد هم آمدم وزارت معادن. سال 64 وزارت معادن و قائممقام وزیر شدم تا سال 71 که وارد مجلس شدم.
مجلس چهارم نامزد شدید. میانه یک نماینده داشت؟
هاشمی: دو نماینده داشت.
نفر اول شدید؟
هاشمی: بله.
آن زمان ظاهراً بخاطر این که معاون وزیر بودید سر قضیه تبلیغاتتون مشکل ایجاد شد یا صلاحیتتون؟
هاشمی: من معروف به مهندس فولاد بودم. در منطقه مرحوم حاج آقا را میشناختند و در آن منطقه مشکلی نداشتیم. به خاطر احترام به پدر حرمت ما را حفظ میکردند. مهندس بودیم ، معاون وزیر بودیم و این قدری در شهر پیچید. مرحوم آیتالله احمدی میانجی حمایت کردند. تشویق کردند.
ویژگی اصلی مجلس چهارم چه بود؟
هاشمی: مجلس چهارم مجلسی کارشناسی بود. مجلس پختهای بود. آقای ناطق هم ریاست بسیار جدی و شاداب و خوبی داشتند. بعد هم به کمیسیون صنایع رفتم. یکباره دیدم آقای علی نقی خاموشی به کمیسیون بازرگانی رفت و دید مرحوم عسگر اولادی و مجتهد شبستری هستند، دیدند آن جا نمی توانند رئیس شوند و بعد به کمیسیون صنایع آمدند. به نظر من آیین نامه مشکل بود اما در نهایت آمدند. به حاج آقا گفتم چه طور این گونه می شود، گفتند دو آدم قوی نسبت به یک نفر قوی برای کمیسیون بهتر است.
در کمیسیون 15 نفر بودیم. 14 نفر در جلسه بودند و رای گیری شد و ایشان 5 رای و من 9 رای آوردم. انجا نوشتند تریلی 32 چرخه....لقبشان بود.
یک زمانهایی اواخر مجلس چهارم یا پنجم بود که بحث مادامالعمری ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح شد. شما موافق بودید؟
هاشمی: خیر. صادقانه بگویم موافق نبودم با این که برای ایشان احترام قائل بودم و علاقه داشتم. در دنیا دیده بودم وقتی دو دوره رئیسجمهور میشوند دوره خوبی است. رئیس مجمع هم بودند و آنجا میتوانستند به شکل دیگر خدمت کنند.
آقای مهاجرانی این را مطرح کرد.
هاشمی: بله.
آقای مهاجرانی عضو کارگزاران بودند؟
هاشمی: بله.
فکر میکردید به اینجا برسند؟
هاشمی: خیر. اصلا فکر نمیکردم.
عضو مجلس پنجم بودید. وسطای مجلس 5 بود که انتخابات دوم خرداد رخ داد.
هاشمی: مجلس پنجم من هیات رئیسه بودم. یک خاطره از مجلس پنجم بگویم. رای من خیلی بالا بود و تقریبا رأی اول مجلس را داشتم، جالب بود که دو جناح از ما حمایت می کردند، سال دوم بود از من دعوت شد فراکسیونی که آقای باهنر بودند بروم. آنجا گفتند فرمی را امضا کنید. من هیچگاه هیچ فرمی را برای هیچ جناحی امضا نکردم. گفتند اگر امضا نکنید نمیشود.
فرم چه بود؟
هاشمی: تعهدات اخلاقی نسبت به آن تشکل بود.
تشکلی که در هیات رئیسه ..
هاشمی: من امضا نکردم. آقای احمد ناطق گفت چیزی نیست امضا است، یک امضا کن. گفتم نمیتوانم. رایگیری شد و آن جلسه با وجود این که امضا نکردم رای دادند. آقای باهنر خیلی ... نداشتند که ما را در لیست بگذارند، تشکیلاتی بود. این را آقای ناطق شنیده بود صدا کرده بودند و پرسیده بودند که داستان چیست. توضیح داد. آقای ناطق خودشان این را مطرح می کردند که گفته بودند چرا در لیست نمیگذارید ایشان رای آوردند. بعد در لیست قرار دادند.
دوم خرداد انتخابات به آقای ناطق رای دادید؟
هاشمی: قبل این که آقای خاتمی بیایند من رفیق آقای ناطق بودم و علاقهمند به آقای ناطق بودم. با آقای ناطق در هیات رئیسه کار میکردیم. من آقای ناطق را از نزدیک می شناختم و خصلتهایی که از او بیرون مطرح میکردند با ایشان در تضاد بود. من قول به آقای ناطق داده بودم، عقبنشینی نکردم.
مرحوم آیت الله هاشمی چرا از ناطق حمایت نکردند؟
هاشمی: به ایشان رای داده بود.
آن خطبه نماز جمعه ...
هاشمی: ایشان میخواستند قانون را اجرا کنند. ایشان پایبند قانون بود.
حزب کارگزاران هم به نوعی از ایشان خط گرفتند، رفتند پشت سر آقای خاتمی.
هاشمی: بعدا اعلام کردند که به ایشان رای دادند که به آقای ناطق رای داده اند.
کجا اعلام کردند؟
هاشمی: در یکی از صحبت هایشان گفته بودند
مجلس ششم هم یکی از نیروها موثر بودید. عبارت کوتاه درباره مجلس ششم بگویید.
هاشمی: در بعد کاری، آخرین نطق من را نگاه کنید. از لحاظ اقتصادی در مجلس ششم کار بزرگی انجام دادند. اما چون سایه سیاسی غلبه کرد کار اقتصادی نمود نکرد. حاشیهها خیلی زیاد بود. حاشیهها سنگین هم بود.
آن زمان تذکر هم میدادید؟
هاشمی: بله. من دو خاطره بیان کنم. یکی بحث قانون مطبوعات بود. در هیات رئیسه مطرح شد و من گفتم چه عجله ای دارید؟ بگذارید دولت بیاورد. وقتی آقا در تمام جلسات به احزاب، به مطبوعات حساسیت نشان داده است ضرورت ندارد شما وارد این قضیه شوید. بهزاد نبوی گفت حرف ایشان درست است.
حسین مرعشی هم تائید کردند ولی برخی از دوستان قبول نکردند و گفتند این صدای مردم را نشنیدن است.
این به صدای مردم چه ربطی دارد؟ در نهایت آن داستان پیش آمد.یکی از بزرگترین حاشیهها رقم خورد.
هاشمی: بله. یکی دیگر هم اینکه یکی از آقایان میخواست هیات رئیسه شود و من گفتم این را هیات رئیسه نگذارید، ایجاد حساسیت میکند.
نام ایشان را نمیگویید؟
هاشمی: گفتیم نگذارید و نائب رئیس کمیسیون قرار دهید و مشکل و بحثی هم ایجاد نمیشود. آن جلسه آقای رضوی که الان معاون امور روستایی ریاست جمهوری است، حضور داشتند. من گفتم ایشان را اینجا قرار ندهید. رئیس کمیسیون و نائب رئیس کمیسیون قرار دهید. گفتم ممکن است بعدا سخت شود.
مجلس هفتم هم حضور داشتید. نقطه قوت و ضعف مجلس هفتم چه بود.
هاشمی: مجلس ششم از سال دوم بخاطر نگاهی که داشتم قدری برخی از دوستان مشارکت رقیب جلوی ما میگذاشتند.
در میانه؟
هاشمی: در هیات رئیسه. برای این که من رای نیاورم ولی باز رای میآوردم. سال آخر نماینده قائمشهر را گذاشتند که در دو جناح جا داشت و با 4 رای ایشان جای من را گرفت و من خیلی راحت پذیرفتم. می گویم که نسبت به حرکاتی که در مجلس ششم بود تندرویها را نقد میکردیم.
در مجلس هفتم مشکلی نبود؟
هاشمی: بهترین مجلس را مجلس پنجم می دانم. مجلسی با قدرت و با دو جناح خوب و قوی در مجلس که اهل تعامل با هم بودند. یک جناح با اکثریت نسبی در تعامل با هم بودند و کار انجام میشد. جلسهای به نام جلسه عقلا بود که آقای روحانی تشکیل میدادند. از تمام جناح ها در این جلسه بودند. این جلسه در مجلس بسیار تاثیر داشت.
سال 84 موافق نامزدی آقای هاشمی بودید؟
هاشمی: من موافق بودم. چون فاصله افتاده بود موافق بودم و تشخیص من این بود که ایشان با شرایط ان زمان، میتواند کار را دوباره به حرکت کشور برگرداند. همان سازندگی که ایشان علاقه به این کار داشت.
فکر میکردید آقای احمدینژاد رای بیاورد؟
هاشمی: مرحله اول واقعا فکر نمیکردم رای بیاورد، چون افرادی که در مرحله اول وارد شدند رای را شکستند و باعث شدند به مرحله دوم برود. در مرحله دوم حدس زدم که آقای احمدینژاد رای بیاورد.
شما در مجلس هشتم مطلبی را بیان کردید که در سمینار قند و شکر در مشهد بود. گفتید چطور تعرفه شکر صفر شده است و دو کشتی در آبهای بینالمللی منتظر هستند و از کجا میدانستند، تعرفه صفر میشود که بیایند؟
هاشمی: بحث رانت مطرح بود.
به کجا وصل بودند؟
هاشمی: اطلاعاتی به من در کمیسیون رسید و من هم مطرح کردم. در مشهد سمینار بود و من مطرح کردم. علت هم این بود که کارخانجات قند و شکر ما به مشکل جد برخورده بودند و مشکل جدی بود. بالاخره این را استفاده کردم تا فشاری وارد شود و قضیه مدیریت شود. البته متاسفانه جمع هم نشد.
به کجا وصل بودند؟
هاشمی: پشت پرده را ورود نکردم، چون دست ما نبود. ولی واقعا به ما اطلاع دادند این دو کشتی آماده بود.
سلطان شکر کیست که این همه روی او حساس هستند؟
هاشمی: نمی دانم، میگویند دیگر.
میگویند یا وجود دارد؟
هاشمی: ما در تولید بیشتر مشکل داریم. ما در مجلس هر چه صحبت کردیم و دفاع کردیم از تولید بود.
شما ریاست آقای لاریجانی یا آقای حداد را میپسندید؟
هاشمی: من با 4 تا رئیس در مجلس کار کردم؛ آقای ناطق، آقای کروبی، آقای حداد و آقای لاریجانی بودند که هر کدام یک مزیت داشتند.
آقای ناطق را بیشتر از همه دوست دارید.
هاشمی: بله. آقای ناطق را ترجیح میدهم.
برای سال 92 باز موافق آمدن آقای هاشمی بودید؟
هاشمی: خیر.
چون احتمال میدادید تائید نشوند؟
هاشمی: خیر. بحث این نبود و فکر این موضوع را نمیکردم بلکه احساس میکردم سال 92 نیایند بهتر است.
آقای روحانی در مرحله اول گمان میکردید رای بیاورند؟
هاشمی: رای آوردن آقای روحانی سخت بود چون هر دو جناح میانه خوبی با او نداشتند. نه اصولگراها و نه اصلاح طلبان. سال 91 از من نظر خواستند.
ایشان نظر خواستند؟
هاشمی: خیر، یکی از دوستان . گفتم آیتالله هاشمی بیایند که با آن نگاه و دید میتواند کشور را با هزینه کم اداره کند. بعد آقای ناطق را مطرح کردم. گفتم ایشان هم چنین ویژگی دارند. بعد آقای روحانی و بعد آقای لاریجانی را مطرح کردم.
فکر میکردید آقای احمدی نژاد امسال ثبت نام کند؟
هاشمی: من فکر میکردم ثبت نام نکنند چون فضا را میدید و نظر آقا را مطلع بود. بالاخره صراحتی که در کلام رهبری وجود داشت خیلی بعید میدانستم ثبت نام کند. وقتی این صحنه را دیدم تعجب کردم. از خودم پرسیدم که این عقل سیاسی کجاست؟
احتمالا در استانداری کار را ادامه خواهید داد و آرزوی موفقیت داریم.
هاشمی: ما عهدی بستیم که کل عمرم کار اقتصادی نکنم و نکردم. هر چه بود برای نظام و انقلاب و کشور است. هر جا بتوانم خدمت کنم دریغ نمیکنم و با کمال میل میپذیرم تا زمانی که انرژی در وجود من هست.