خصوصیات ما میانه ای ها ؟
تو این نوشته سعی دارم با زبان جدی و گاها مخلوط با طنز خواص شهر خودمان را به چالش بکشم. البته در ابتدا بگویم شهر ما یک شهر قدیمی و با مردمانی دارای اصل و نسب است و اینها فقط یک سری خصوصیت های شاید عجیب میتواند باشد.
** شهرت بازلیخ(بازلیق)***(فخر فروشی)
یکی از خصوصیت هایی که برای مردم میانه توسط خودشان هم مورد تایید است همین خصوصیت است. حالا این خصوصیت خوب است یا نه؟ اگر قشر جوان ( مثلا زیر 25سال) را در نظر بگیریم بیشترین این شهرت بازلیخ در قضیه پوشش نمایان میشود. تیپ جدید و بروز همیشه نشانه ی به روز بودن شخصیت از دیدگاه بعضی هاست. در بین دختران شاید این قضیه با آرایش و پوشش های بدحجابی نمایان گردد ( متاسفانه پوشش خانم ها در شهر میانه در مقایسه شهرهای هم اندازه با میانه مناسب نیست). یا مثلا وقتی در شهر دیگه ای که پوشش اکثر خانمهایشان چادر بود و پسرانشان هم با تیپ ساده میگشتند( احتمالا بعضی ها حدس بزنین کجا را میگم از شهرهای استانمونه) بعضی از همشهری هایمان را که میدیدم میگفتند شهر ما فرهنگش بالاست( نمیدونم بدحجابی را برای خودش فرهنگ حساب کرده بود.. البته فرهنگ شهروندی شهر خودمان همیشه مورد تایید خیلی از مهمانان غیر میانه ای بوده و باید به آن فخر کنیم و این مورد فقط پوشش را مورد نظر داشت).
یه مورد جالب یه زمانی مثلا حدود 7 سال پیش یکی از همشهریانمون به این فخر میکرد که مثلا ما در میانه ساختمان 13 طبقه داریم. شاید در ارومیه ساختمان چن طبقه هم به ندرت بتوانی پیدا بکنی.
حالا من موندم کجای این فخر داره آیا در یک شهر کوچک که هنوز جا برای گسترش داره ساختن ساختمانی چند طبقه عاقلانه است( من بودم اجازه ساخت ساختمان بیش از 4 طبقه را نمیدادم) حتی یادمه یه زمانی یکی در روزنامه میانه نوشته بود: اگه خدای ناکرده اتفاقی در طبقه بالای این ساختمان ها بیفته آتش نشانی میانه امکانات امداد رسانی را ندارد.
** اتحاد و همدلی***
یکی از مواردی که باز از زبان خود همشهریانم شنیدم( خودم نمیگم) این است که در شهرمون اتحاد و همدلی بین مردم نسبتا کم است. مثلا در قضیه نمایندگان مجلس همیشه این بحث بوده که نمایندگانمون خیلی همدل نیستن. که البته تو این دوره ظاهرا کمی این موضوع رفع شده است.
یا این که توی غربت مثلا تهران اگه چند میانه ای تو یک بازار باشند خیلی هوای همو ندارن در حالی که اهالی فلان شهر هوای همو دارند. یا اصلا چرا اینقد در شهرمون بیکاری داریم. یکی از علت هاش اینه بخش خصوصی یا مردمی میانه زیاد فعال نیست و مایه دارای میانه که ساکن تهرانن خیلی به این فکر نیستند که در شهر خودمون کار آفرینی کنند.
*** تکلم به زبان فارسی***
یکی از موضوعاتی که همیشه برای ما در برخورد با سایر هم استانی هامون مورد سوال و یا بحث بود این بود که چرا تو شهر ما بعضی ها فارسی حرف میزنن. ما ارزش زبان ملی خودمونو زیر سوال نمیبریم ولی شاید برای خود یکی تهرانی پارسی زبان مورد سوال باشه مثلا چرا تو یک شهر ترک زبان بچه که زبان باز میکنه همه باهاش فارسی حرف میزنند. شاید 80 درصد دخترای میانه دانشجو در شهرای دیگه مثل تبریز فارسی حرف میزنند. خب علت این چیه؟ حتی شاید بعضی ها ازدواج با یک فارسی زبان را برای خود کلاس بدونن.
یکی بود خودش متولد تهران بود و پدرش تبریزی ولی مثل بلبل ترکی حرف میزد. ولی تو شهر ما خیلی ها که متاسفانه به دلیل بیکاری به تهران مهاجرت میکنند در اولین اقدام زبانشونو هم تغییر میدهند. من یه بار یکی را دیدم که بچش یه کلمه ترکی حرف زد چنان دادی سر بچش کشید که مگه نگفتم ترکی حرف نزن!!!!
