- ارسال کننده: حسین قره داغی آچاچیلوئی تاریخ: ۹۵/۰۶/۲۸

فرهنگ دوچرخه سواری سایکل توریستی در میانه

روزهای اول حرکتم با دوچرخه در میانه بود.هنوز فرهنگ این حرکت در میانه جا نیفتاده بود.امکانات همراهم هم در آن حد و اندازه همراهم در سفرها نبود.گذر سایکل توریستهای جهان در شهر میانه هم نتوانسته بود.افکار عمومی را در شهر میانه جا بیندازد.بجزء معدود انگشت شماری کسی را ندیدم که در این راه مشوقم باشد.بدلیل شغل معلمی و دوری از پایتخت هم مشکل دیگری بود.تا از راهنمایی و توصیه بزرگان سایکل توریست ایران کمک بگیرم.اما راه زیبایی را ترسیم کرده بودم.تا جای پای بزرگان ایران زمین قدم بگذارم.و این رشته را بعنوان اولین ایرانی به چالش بکشم.

نیک می دانستم هر چه بر تحرک و تلاشم در این راه افزوده شود.حتی آن تعداد اندک و معدود مشوقهایم را هم از دست خواهم داد.ارزش گذاری حرکتهایم و انتخاب آن تنها راهی بود.که این حرکت را مورد پسند واقع می کرد.لذا همیشه دنبال راهی بودم.تا هر کاری که انجام می دهم در نوع خودش تک باشد.ممکن بود.جامعه پسند هم نباشد.اما جسارت در استمرار و حرکت تنها در گذر زمان می توانست اراده و باور یک ایرانی را زنده نگاه دارد.

زخم زبانها و کنایه ها و محدودیتها بعنوان یک معلم همراه با خدمت در مدارس دور افتاده و عدم ارزش گذاری جامعه و شرایط حاکم هم نتوانست در شوخی با یک اراده مصمم و پر توان ،توان بازی کردن داشته باشد.تا فشار این موانع نقل قول دهان به دهان مردمی کوتاه بین شود.اما تراز عقل و منطق و حرکت،جا افتاد.که هر کاری اراده بکند می تواند.او مردی صبور و بردبار و تواناست که لاک پشت وار در فکر اجرای ایده هایش هست.

تهمتها و مانورها و محروم کردنها و سفارشهای ناجور اهرمهای قدرت شهرستان و استان هم نتوانست.اورا به بازی سیاسی بکشاند.استقلال حرکت و پاکی و صداقت این حرکت ایجاب میکرد.تا از اهرم قدرتهای سیاسی گروهی و اجتماعی خودرا دور سازد.تا این حرکتهای زیبا به چاپلوسی و تملق و دین این انسانهای فرصت طلب آلوده نشود.

اتفاقاتی که در طول این چند سال بر سرگذشت حرکت با دوچرخه برایم سنگینی کرد.مانند تابلو توقف ممنوع بی اعتباری بود.که هر گز نتوانست نقش اجتماعی خودرا به خوبی تفسیر کند.

جا افتادن فرهنگ دوچرخه سواری در نیاز سیل شوق و اشتیاق جوانان این شهر با انتخاب سایکل توریستی تنها آرامش این زجر چند ساله ام خواهد بود.هر چند همچنان گروهی خواهند بود.که با وابستگی خاص و فرهنگ بد اجتماعی مسیر را کج خواهند کرد.اما گذر زمان بر دوام و استواری آن خواهد افزود.اما افسوس آن زمان ما نخواهیم بود.

سفر برای یک ایرانی با شرایط روززمان و محدودیتها ،برایم در کنار معلمی فرصت نداد.و گرنه اگر شرایط یار می شد.حتما رکورد دور دنیا را برای چندمین بار با چند رشته ورزشی می شکستیم.گویا چنین حرکت در این زمان باید در کنار رویا آرام بگیرد.اما اگر روزنه نفسی باشد و شرایط هموار شود.باز با این توان باقیمانده در گذر این شرایط سخت،سودای چنین سفری را دور از ذهن برای مانخواهد کرد.

شاید اولین سایکل توریست ایرانی نباشم.اما جسارت در استمرار حرکتهایم وجه تمایزی شد.تا همچنان یک روش نو را در ایران پایه گذاری کنم.که رنگ و لعابش برای همیشه ماندنی تر باشد.

میانه

 

میانه

 

میانه

 

میانه

 

 

1
1