- ارسال کننده: رضا عباسی اقدم تاریخ: ۹۵/۰۵/۰۱

نوشته ای به بهانه بازخوردهای حاصل از شعر انتقادی شورای شهر

بگذاریم که احساس هوایی بخورد

نوشته ای به بهانه بازخوردهای حاصل از شعر انتقادی شورای شهر

                ……  (رضا عباسی اقدم-به نقل از مهرصبا)

اواخر تیرماه فایل صوتی یک شعر انتقادی با موضوع شورای شهر در فضای مجازی میانه منتشر شد که بازخوردها و بازتاب های متفاوتی داشت و کامنت های متضادی را باعث شد. این نوشتار به این بهانه و با ادعای اَکید بی طرفی و جهت تلطیف و تغییر نگاهها نگاشته شد:

1-     ماهی ها به خدا گلایه کردند که دریا متلاطم است و طوفانی و مزاحم زندگی مان. لحظاتی بعد دریا آرام شد و ماهی ها خوشحال. اما ساعتی بعد ماهیگیران به دریا زدند و تمام ماهی ها را شکار کردند!!

2-     اینکه هدف دوستمان از سرودن و انتشار این شعر چه بوده، بحثی است جدا اما اینکه در این شعر کمی اغراق شده و برخی کلمات بهتر بود استفاده نشود و برخی خطوط قرمز رعایت می شد، درست است. منتها باید یادآور شد که در حیطه شعر و دنیای هنر و مسائل اجتماعی و بویژه مقوله نقد، گاه لازم است برخی حساب گری ها و ملاحظات و مراقبات بازنگری گردند. اهل رسانه و مطبوعات بعنوان زبان گویای مردم ناگزیر از انتقال برخی درددل های مردم هستند. البته فاصله میان نقد و غرض، طنز و هجو، تبیین و تخریب بسیار باریک است و هنرمند و منتقد و مطبوعاتی گاه ممکن است سهواً قدمی بیشتر بردارد.

3-     فرقی نداره وقتی ندونی و نبینی؛ غصه ات میگیره وقتی میدونی و می بینی! اهل هنر، اهل رسانه و اهل مطبوعات نمی توانند بی تفاوت باشند، نمی توانند دلسوز شهر نباشند، نمی توانند بی خاصیت باشند. حال این وسط کمی هم اغراق شده یا کلماتی بکار برود که خوشایند نباشد. ما در جامعه ای مردم نهاد زندگی می کنیم و اینها تازه الفبای دموکراسی است و برای حکومت مردمی باید هزینه داد. شورای شهر و سایر مسئولین محترم شهر بی تردید تجربه و دانش این افت و خیزها و این مسائل را دارند. آنها در حوزه ای سیاسی اجتماعی فعالیت می کنند و حتماً رَجُل اینگونه رخدادها هستند.

4-     هر نهاد دولتی و غیردولتی بخصوص شورای شهر بواسطه کار در حوزه مسائل شهری و مردمی آماج گلایه ها و اعتراض ها و انتقادهای متنوع است. طبیعی است با این بودجه و با این امکانات، نهادهایی نظیر شورای شهر و شهرداری نتوانند آنگونه که می خواهند فعالیت برجسته و بزرگ داشته باشند اما مردم نیز انتطاراتی دارند. در اینکه شورای شهر علیرغم خرده مسائل حاشیه ای و انتفاعات مرسوم، هدفشان عملکرد تحسین برانگیز و تعالی شهر است، شکی نیست. شورای شهر در چنین چالش هایی باید بازخوردی در شأن شورا داشته باشد.

5-     بیایید این رخداد را از زاویه ای دیگر ببینیم؛ ابتدا باید پرسید چرا فرد آگاهی مثل آقای عزتی نظر و انتقادش را مستقیم به گوش مسئولین مربوطه و فرماندار و غیره نمی رساند و از این طریق اقدام  می کند؟ چرا یک اعتراض و انتقاد ولو با رگه های خطوط قرمز، چنین تلاطم ایجاد می کند و بحث شکایت شنیده می شود؟ بی شک شورای شهر و هر نهادی خود را بَری از اشکال و انتقاد نمی داند و نیز انتقاد و سؤال حق هر شهروندی است؛ منتها روش و شیوه این ابراز مهم است. شیوه و ادبیات و محمل انتقادی آقای عزتی شاید مورد تأیید خیلی ها نباشد اما آیا ایشان مسیر دیگری برای بیان نظرش داشته؟ آیا محمل و مجالی برای بیان انتقاد فراهم است؟ بیان صریح معمار این انقلاب و نیز رهبر معظم و بزرگان دینی ما بر این بوده که مسئول یعنی کسی که مورد سؤال واقع می شود. بحث شورای شهر نیست، بحث کل شهر است. جلسات پرسش و پاسخ مسئولین برای این است تا مردم حرف دلشان را بزنند و پاسخ بگیرند. در این جلسات پرسش و پاسخ است که مسئولین به چالش کشیده می شوند تا ابهامات برطرف شود. مردم سؤال و انتقاد و گلایه و ابهام متعددی دارند که بسیاری از آنها با یک پاسخ شفاهی وآماری و اطلاعاتی رفع می شود اما بواسطه نبود این جلسات تمام ابهام و گلایه و انتقاد مردم تبدیل می شود به اتهام و غیبت و بی اعتمادی و بدبینی. در ده سال اخیر چند مسئول و چند بار چنین جلسات پرسش  وپاسخی برگزار کرده اند؟ جلسات سخنرانی یکطرفه و ارائه گزارش عملکرد عددی و کاغذی و نیز کار کردن در اتاق دربسته مورد وثوق مردم نیست. ما ادعای دموکراسی و نظام اسلامی داریم و تعریف دموکراسی و نظام اسلامی اِلمان ها و مؤلفه ها و نمودهای واضحی دارد.

6-      جهت اعتلا و پویایی شهرمان به انتقاد و سؤال و بازخواست نیاز داریم. همینطور به آرامش و احترام و همراهی با مسئولین هم نیاز داریم. با این دیدگاه، امیدواریم در اعتراض ها و انتقادها و برخوردهایمان، خویشتن دار و جامع نگر باشیم. و نیز امیدواریم شورای شهری ها هدف سازندگی و اصلاح و هشدار موجود در اینگونه انتقادها را قبول نموده و با سعه صدر و دموکراتیک با آن برخورد کنند و بپذیرند که اهل رسانه و مطبوعات ناگزیر از عکس العمل به رخدادهای شهرشان هستند و به نوعی زبان گویای مردم هستند. اگر یک نفر چنین انتقاد می کند یعنی صدها صدای منتقد میان مردم هست که مجال یا زبان یا روش ابراز آن را بلد نیستند. به جامعه ای ساکت و بی تحرک راضی نشویم.

7-     تقاضا داریم از اینگونه انتقادها نرنجیم و با روی باز به آن پاسخ دهیم. پاسخی شایسته و مردم سالارانه و مسئولانه، نه پاسخی جزمی و حذفی و حاکمانه. بگذاریم زندگی ادامه داشته باشد، بگذاریم حرکت و جنبش در شهرمان جریان داشته باشد، بگذاریم که احساس هوایی بخورد . . .

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید . . .

واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد . . .

ساده باشیم چه در باجه یک بانک، چه در زیر درخت . . .

پشت دانایی اردو بزنیم . . .

پرده را برداریم، بگذاریم که احساس هوایی بخورد . . . 

1
1