- ارسال کننده: مجتبی اطهری تاریخ: ۹۵/۰۱/۲۶

مشروح مبحث تلگرامی "میانه و آزادراه" ؛بزرگراه میانه ـ هشترود، راه برون رفت میانه از بحران

مشروح مبحث تلگرامی "میانه و آزادراه" ؛بزرگراه میانه ـ هشترود، راه برون رفت میانه از بحران

 

به گزارش صدای میانه چهارمین جلسه از مباحث میانه شناسی در کانال تلگرامی میانه شناسی با موضوع "میانه و آزادراه" توسط محمدصادق نائبی ارائه و ساعتی پیش به پایان رسید که مشروح آن خدمتتان ارائه می شود:

 امروز در چهارمین جلسه میانه شناسی در ارتباط با راههای میانه به ویژه آزادراه صحبت خواهم کرد. ابتدای سخنم را به 2 آیت از وحی الهی استناد می کنم:

بسم الله الرحمن الرحیم

الذی جعل لکم الارض مهداً و جعل لکم فیها سبلاً لعلّکم تَهتَدون (زخرف 10)آنکه زمین را برایتان بستر قرار داد و راهها را در آن قرار داد تا هدایتتان کندو باز :

وَأَلقَی فِی الأَرضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُم وَأَنهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّکُم تَهتَدُونَ (نحل 15)طبق آیات الهی، "راه" جزو الهامات الهی و جزو امور فطری است نه فقط برای انسان بلکه برای هر حیوانی. خداوند به موجودات خود راه را تلقین می کند تا پرنده و چرنده و رونده، بهترین مسیر دسترسی را انتخاب کنند.

بر همین اساس است که راههای هزاران ساله پیش بین روستاها و شهرها در فقدان ماهواره و دوربین و مهندسین، بهترین راهها بوده اند و تکنولوژی امروزی فقط به اصلاح آن پرداخته است

در مورد منطقه میانه، این منطقه در طول هزاره های گذشته همواره منطبق بر شاهراه های بین المللی و منطقه ای مانند جاده ابریشم، جاده سیراف، هگمتانه، جاده قدیم، جاده ترانزیت و غیره بوده است.در ابتدای قرن اخیر، جاده ترانزیت فعلی جایگزین جاده خاکی و شوسه قبلی شد که از سمت تهران به تبریز از میانه می گذشت و از کاغذکنان و ترکمنچای عبور می کرد که هنوز هم آن جاده مورد استفاده بومیان است.

بدون اطاله کلام به بحث آزادراه می پردازم. آنچه از این بحث مورد نظر بنده است عبارتند از:

1 ـ پیشینه آزادراه

2 ـ چرا آزادراه از میانه فاصله گرفت؟

3 ـ لطمات ناشی از دوری آزادراه از میانه

4 ـ آیا آزادراه میانه را به انزوا خواهد برد؟

5 ـ راهکار جبران

1 ـ پیشینه آزادراه

در سال 1341 تصویب شد که از تهران به سمت مرز بازرگان، آزادراهی ساخته شود. در سال 1345 آزادراه تهران ـ کرج افتتاح شد و در سال 1356 آزادراه کرج ـ قزوین مورد بهره برداری قرار گرفت. آزادراه در سال 1375 به زنجان و در سال 1385 به بستان آباد رسید اما رسیدن به تبریز مستلزم عبور از مانع بزرگی بنام شیبلی بود که به تأخیر خورد.

در این میان، آزادراه در سال 1383 به طول 80 کیلومتر از زنجان تا سرچم مورد بهره برداری قرار گرفت.

بعد از سرچم، ادامه آزادراه در حال تکمیل بود و میانه ایها به امید وعده رییس جمهور وقت آیت الله هاشمی رفسنجانی و وزیر راه وقت مهندس ترکان در انتظار تکمیل آزادراه سرچم ـ میانه بودند بی خبر از آنکه این آزادراه دیگر آن مسیری را طی نمی کند که وعده داده بودند.

2 ـ ولی چرا آزادراه از میانه فاصله گرفت؟

به سه دلیل اصلی:

1 ـ به خاطر سد استور با حجم بیش از 2 میلیارد متر مکعب که قرار بود 17 روستا از جمله آچاچی و سبیز، جاده ترانزیت، شبکه ریلی و سیلو را با خود به آب ببرد و دیگر وقتی جاده ترانزیت قرار بود از میانه حذف شود جای بحثی برای عبور آزادراه نمی ماند.

2 ـ حذف گلوگاه تاریخی به نام میانه که مانند تنگه هرمز تمام راهها باید از آن عبور می کرد و در جنگ حکومت مرکزی و دموکراتها، به نقطه سوق الجیشی تبدیل شده بود که با انهدام فقط یک پل، ارتباط منطقه با مرکز قطع شد. اکنون بهترین فرصت بود تا راه جایگزین ایجاد گردد.

3 ـ پرهزینه بودن عبور آزادراه از میانه بخاطر ایجاد پلها و تونلهای متعدد و عبور از زمینهای کشاورزی ارزشمند و ارزان بودن آزادراه در مسیر بدون تونل و بدون صاحب! (متعلق به منابع طبیعی)

در مورد بند 1 (سد استور) این سد در سال 1380 قرار شد با کاهش ارتفاع به یک سوم حجم قبلی برسد و جاده و شبکه ریلی محفوظ بماند. در حالیکه سرچم در سال 1383 افتتاح شد و میتوانستند با چشم پوشی از مطالعات فاز صفر، دوباره آزادراه را به میانه نزدیک کنند.

در مورد بند 2 شاید این بهانه سیاسی مهمترین دلیل برای انحراف آزادراه از میانه بود.

در مورد بند 3 درست است که هزینه احداث آزادراه سرچم ـ بستان آباد بسیار کمتر شد ولی در طولانی مدت یک هزینه اضافی محسوب خواهد شد. چراکه یک آزادراه غیراستاندارد و پرمخاطره است. دلیلش هم همان آیه هایی بود که عرض کردم. این آزادراه ساخته مهندسان و تجهیزات امروزی است نه الهام الهی! جاده های قدیمی را انسانهای قدیمی با قاطر و اشتر بصورت الهام فطری ساخته بودند و این آزادراه که بسیار پرخطرتر از جاده ترانزیت 90 ساله است، با آخرین مطالعات و تجهیزات ساخته شده است.

ضمنا یادآور شوم که آزادراه دارای واریانتهای مختلف 5 ، 17 و 35 کیلومتری از میانه بود ولی هیچگاه بحث فاصله 55 کیلومتری از میانه صحبت نشده بود.

3 ـ حال لطمات ناشی از دوری آزادراه از میانه چیست؟

بزرگترین ضربه از انحراف آزادراه، تصادفات جاده ای است که میانه ایها از دو سو به آن مبتلا هستند.

لطمه بعد عدم عبور اتوبوسهای شهرهای دیگر از میانه است. سابقا تمام اتوبوسهای شمالغرب کشور از میانه عبور می کردند و یک میانه ای بدون سوال از شهر مقصد، سوار اتوبوس می شد چراکه مجبور بود از میانه بگذرد.

لطمه بعدی که شاید محسوس نباشد، عدم تمایل متخصصان پزشکی و شاید صنعتی، مدرسان، سرمایه گزاران و غیره برای رفت و آمد در جاده های مرگبار است. حتی دانشجویان تمایل دارند در شهری تحصیل کنند که جاده ای مرگبار نداشته باشد. لذا آمار دانشجویا غیربومی میانه نیست باید کاسته شود.

4 ـ و اما آیا آزادراه میانه را به انزوا خواهد برد؟

تردیدی نیست که دوری آزادراه لطماتی برای میانه دارد اما واقعا می تواند میانه را به انزوا کشانده و آنرا به یک روستا تبدیل کند؟

بنده چنین اعتقادی ندارد. بناب و مراغه در طول تاریخ نه تنها از آزادراه سراسری محروم بوده اند بلکه از جاده ترانزیت بین المللی نیز 100 کیلومتر فاصله داشته اند و همین الآن که ما اینقدر فرافکنی و بهانه تراشی می کنیم آنان باز 90 تا 100 کیلومتر از آزادراه سراسری فاصله دارند.

مگر میانه که نزدیک به 90 سال جاده بین المللی از مغز آن عبور کرده چقدر از بناب و مراغه پیش تر رفته است؟ یا برعکس چرا مراغی ها و بنابی ها از سال 1307 که جاده بین المللی از میانه عبور کرد ماتم نگرفتند و فرافکنی نکردند که ما بدبخت شدیم! اگر این جاده بین المللی عامل پیشرفت بود چرا قره چمن با آن نام و اصالت نزدیک به متروکه است؟

پارامترهای پیشرفت یک منطقه در وهله نخست شهروندانش هستند. آنانند که همه چیز را به نفع خود تسخیر می کنند و بیابانی مثل اصفهان را نصف جهان می کنند وگرنه همان آثار باستانی اصفهان را به مسئولین میانه بدهیم در عرض 3 سال میانه را منزوی می کنند و آثار باستانی را تخریب فرسایشی می کنند.

اصلی ترین پارامتر برای پیشرفت میانه، اصلاح خودمان و تفکرمان است. خودآزاری نکنیم و برای انسانهای شاخصمان در زمینه های سیاسی، ورزشی و خصوصا اقتصادی متلک نیاندازیم و نیآزاریم. میانه با همین فرزندان شاخص خود پیشرفت می کند نه غیر.

5 ـ حال آخرین بند از بحثمان: راهکار چیست؟

اگر به ما بگویند: معدن مس در سونگون به بهره برداری رسید آیا باید ماتم بگیریم که دیگر مس شیخ درآباد به بهره برداری نخواهد رسید؟اگر به ما بگویند: راه آهن زنجان به کردستان ساخته می شود آیا باید ماتم بگیریم که راه آن میانه، به تبریز نخواهد رسید؟

اگر به ما بگویند: آزاد راه تهران ـ شمال به زودی تکمیل می شود آیا باید زانوی غم بغل بگیریم؟

 به همین ترتیب عبور چنین آزادراهی از 55 کیلومتری میانه نباید به معنای از دست دادن همه چیز باشد. مگر در شمالغرب کشور قرار است تنها یک آزادراه وجود داشته باشد؟ مگر از تبریز به مراغه بصورت بزرگراه نیست؟

اگر قرار باشد دسترسی به میانه بصورت بزرگراهی باشد مطمئن باشیم که تمام مشکلات مطرح شده از بین خواهد رفت.

طرح بنده با توجه به مطالعاتم از سال 1380 تا اکنون بدینصورت است:

ابتدا بزرگراه به سمت تهران:

برای میانه به تهران 4 گزینه وجود دارد که گزینه جاده میاندوآب با توجه به دوری راه عملا منتفی است و گزینه میانه به سرچم، به طول 55 کیلومتر است. گزینه نزدیکتر در فاصله 40 کیلومتری از کنار رودخانه قیزیل اوزن یا زنجان چایی می باشد که بنده همیشه از همین نقطه وارد می شود و فاصله اتوبان تا میانه تنها 40 کیلومتر است.

طرح بزرگراه میانه به سرچم در سال 85، 86 و 87 سه بار توسط هیئت دولت تصویب شده است و نمایندگان مجلس باید برای جذب اعتبار همت عالی تری داشته باشند تا این فاصله 55 یا 40 کیلومتری را به بزرگراه تبدیل کنند.

واریانت دیگری که به نظر کم هزینه تر و اندکی نزدیکتر است بعد از تونلها از محل گیرده لایین به سمت دادیلی برویم و به اتوبان برسیم. هرچند این مسیر نیز با مسیر قبلی هم طول خواهد شد اما پهن کردن جاده های روستایی کنونی کم هزینه تر و کم ترافیکتر از پهن کردن جاده بین المللی است.

به هرحال یکی از این واریانتها باید اجرا شود با توجه به مصوبات مکرر و میانه به تهران تبدیل به بزرگراه شود.

اما مشکل میانه این است که میخواهد از بن بست خارج شود یعنی مثل سابق محل عبور و مرور مسافر باشد. لذا باید میانه به سمت تبریز نیز به بزرگراه تبدیل شود.

همه کسانی که از میانه به تبریز رفته اند می دانند که پهن کردن جاده میانه ـ تبریز توهمی بیش نیست و مسئولینی که چنین ادعایی کرده اند دروغ گفته اند.

شما فقط یکی از کوههای بزرگ سنگی این مسیر را ملاحظه کنید که بخواهیم آنرا بتراشیم. برفرض که بتراشیم به کجا باید بریزیم؟ مگر یکی دو کوه است که بتوان این مسیر 110 کیلومتری را پهن کرد؟ این هزینه سرسام آور را دولت برای چه برای یک شهر کوچک باید متقبل شود درحالیکه آزادراه وجود دارد؟

چاره کار چیست؟

پیشنهاد بنده بزرگراه میانه ـ هشترود است. اگر میانه به هشترود از وضعیت جاده غیراصلی فعلی به بزرگراه تبدیل شود مشکل ما رفع می شود. بدین ترتیب که این جاده در مسیر روستایی و در دشت خاکی قرار دارد که هزینه پهن کردن جاده 70 کیلومتری در دشت خاکی روستایی که حریم آن در اختیار دولت است به مراتب ارزانتر از پهن کردن 110 کیلومتر جاده صخره ای و پرتراکم است

در تکمیل توضیحاتم عرض کنم که اگر بزرگراه میانه ـ هشترود به طول 70 کیلومتر ساخته شود از هشترود به تبریز هم که آزادراه 100 کیلومتری وجود دارد و نیازی به هزینه نیست. لذا جمعا میانه به تبریز می شود 170 کیلومتر که دقیقا عین فاصله جاده ترانزیتی است.

و اما آیا اتوبوسهای شمالغرب کشور حاضرند بجای مسیر مستقیم زنجان ـ سرچم ـ تبریز از مسیر فرضی زنجان ـ سرچم ـ میانه ـ هشترود ـ تبریز عبور کنند؟

بله! حاضرند. علتش این است که تصور ما این است که مسیر کنونی یک مسیر مستقیم است و مسیر فرضی مان یک مسیر انحنایی درحالیکه اگر نقشه زیر را ملاحظه کنید می بینید که هر دو هم طول هستند.

در نقشه فوق ملاحظه میکنید که فاصله سرچم به میانه به هشترود برابر با فاصله سرچم به هشترود است.

همچنین فاصله جاده ای میانه بستان آباد برابر با فاصله میانه به هشترود به بستان آباد است.

جالب است که آزادراه کنونی از سرچم تا بستان آباد 170 کیلومتر است ولی مسیر جاده ای سرچم ـ میانه ـ بستان آباد 163 کیلومتر است! یعنی آزادراه طولانی تر است.

1
1