- ارسال کننده: یاوراحمدپور تاریخ: ۹۴/۱۰/۲۴

گفت و شنود یک شهروند با یک نامزد

علت اینکه چنین متنی را منتشر می کنم، پرویی برخی از طرفداران این نامزد است که عوض نصیحت نامزدشان، شروع به ورود به مباحثی با بنده می کنند که جای بسی تاسف دارد. نکات رد و بدل شده بین اینجانب و یکی از نامزدها را بخوانید البته با تحلیلی از مسئله. 
یه دوستان طرفدار آن نامزد: بعد از ارائه این مطلب هرگونه توهین و افترایی از طرف طرفداران این نامزد را با مطالب جدی تر جوابگو خواهم بود. سکوت این دوستان شاید مجابم می کرد که حتی چنین متنی نگاشته نشود. هر چند که قرآن در سوره انفال آیه 15 و تعداد دیگری از ایات می فرماید که «اگر مورد هجوم واقع شدید، به آنها پشت مکنید».
طبق عادت (و به هر دلیلی) در ایام انتخابات علاقه مند دستیابی به شناختی نسبی از نامزدها هستم که شاید در انتخاب آنها دلایل قانع کننده ای بیابم و تا حد امکان هزینه حمایت از این یا آن را بکاهم. دلیل قرآنی هم رغبتم را به چنینی اقدامی می افزاید: برای مثال خداوند در آیه 36 سوره اسراء دستور می دهد که «لاتقف ما لیس به علم» (هرگز از آنچه بدان آگاهی نداری پیروی نکن). آن همه احادیثی که برای کسب معرفت ارائه شده و آن آیاتی که انسان را به تدبیر و تامل فرا می خواند که رقم آن حدود یک هشتم ایات قرآن است همچنین.
رفتم به ستاد این نامزد انتخاباتی؛ برای مدتی با کسانی که در ستادشان حضور داشتند گفت و گویی داشتم از میان آنها کسانی که وارد بحث بنده می شدند همه اعلام می کردند که در خواست برگزاری جلسه «ارائه راهکار برای مسائل و مشکلات شهرستان» ایده خوبی است. مدتی گذشت و آقای نامزد آمد. موضوع را گفتم و خواستارم جلسه شدم. جواب شان این بود:« شهروند نظر به مقام حقیقی در جایگاهی نیست که از کسی که شخصیت حقوقی و نامزدی یافته، درخواست جلسه کند». واقعیت از این جواب و آن قیافه و لحن برآشفتم و احساس خطر کردم که اگر امثال ایشان در سمت نمایندگی باشد روزگار امثال بنده چه خواهد بود.
در ادامه گفتند که:« از جنس این جلسات برگزار شده و هدفشان این است که نامزد را به جمعی فرا می خوانند و شروع به تخریب می کنند.» گفتم، من یک جمع نیستم من یک نفر هستم ولی در صدورت قبول جلسه، همشهریان را دعوت خواهم کرد که جلسه نسبتا باشوری برگزار شود و مطمئنا طرفداران شما هم حضور دارند. 
گفتند نه. دلیل آوردند که جمعی با تعدادی سوال جمع می شوند که نامزد را تخریب کنند(مثال زدند که در فلان جلسه 15 نفر جمع شده بودند و ...). 
گفتم شما خودتان طراح سوال را از بین طرفدارانتان انتخاب کنید. امثال بنده صرفا در جوابهایی که شما ارائه می دهید ورود می کینم و جواب شما به سوالات حودتان را تایید یا به نقد می گذاریم. باز پسند نیامد.
گفتم امشب را در میانه مانگار باشم و شما نه 15 نفر که صد نفر جمع کنید و آن تریبون (تریبون ستادشان را نشان دادم) را برای سخنرانی و ارائه راهکار در اختیار بنده بگذارید و اگر توانستید شروع به تخریب و نقد راهکارهایم بکنید تا دلایل تخریب شدن گیرتان اید. باز پسند نیامد.
به مورد سرمایه گذاری در شهرستان اشاره کرد. حرفش را در همان ابتدا قطع کردم و گفتم اجازه می دهید این نظراتتان را به صورت مصاحبه درآورم و در سایت منتشر و به بحث بگذارم. اجازه حاصل نشد.
بدون خداحافظی بلند شد و به اتاق دیگری در ستاد رفت و بنده برگشتم. البته عزیزی از ستاد ایشان برای بدست آوردن دل من در حدود یک ساعت مسائلی را مطرح کرد. این عزیز واقعا قابل احترام است.
به خاطر اینکه معافیت سه برادری از سربازی داشتم، و فضای نظامی و پادگان را نمی توانستم تا آن موقع تصور کنم؛ در طول بحث شناخت کاملی از یک فضای نظامی و پادگانی دستگیرم شد. 
موقع خروج چند آیه از قرآن از خاطرم سیر کرد:
انفال، 36: کافران برای مانع تراشی در راه خدا، پول خرج می کنند، برای شان حسرت از دست رفتن مال و سپس شکست باقی خواهد ماند. ...
فصلت، 26: کافران می گویند اگر می خواهید غلبه کنید، به این قرآن گوش ندهید و آن را با سخنان لغو درآمیزید.
در این آیه گروهی ایجاد شبهه و تخفیف در ارزش اندیشه های نو، از طریق تحریف و اختلاط و اتهام در آن مفاهیم اصلی را که موجب جذب و جلب نظر مردم بر این اندیشه ها می شد برنامه عملی خود قرار داده بودند.
و آن آیاتی که خداوند خطاب به پیامبر می گوید که یهود و نصاری از تو تبعیت نمی کنند مگر اینکه به آنها بپیوندی و ...
1
1