- ارسال کننده: یاوراحمدپور تاریخ: ۹۴/۱۰/۰۳

انسانهای آزمند، ستم پیشه و شیطانگرای دور و بر نامزدها

نگاه به انسان در قرآن عظیم، متفاوت از آدم و بشر است. مسائلی هم که در روابط اجتماعی ما حادث است، از جمله موردی که دیروز در جلسه یکی از نامزدهای مجلس در ترکمنچای شاهد بودیم چرایی آن از همین ویژگی انسان قابل پیگیری است. البته پیشه کردن تقوا است که راه گریز از این خاصیت بد انسان است و رسول و کتاب و رجوع به عقل سالم هم زمینه ساز است. ببینیم آیات الهی مورد اشاره به انسان را: 
وَ آتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعمَتَ اللَّـهِ لَا تُحصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ‌ ابراهیم : 34) و هر چه از او خواستید عطا کرد که به شمار درنمی آید. به راستی که انسان ستم‌ پیشه ای ناسپاس است.
خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ النحل: )انسان از نطفه‌ای آفریده شده آنگاه اشکارا ستیزه جو است.
وَ یَدعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ‌ دُعَاءَهُ بِالخَیرِ‌ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولًاالإسراء: ) و انسان چنان شتاب زده است که شر را به جای خیر فرا می‌خواند..
 وَکَانَ الإِنسَانُ کَفُورً‌ا الإسراء: و انسان همواره به کفر مایل است.
 وَکَانَ الإِنسَانُ قَتُورً‌ا الإسراء:  و انسان بخیل است.
إِنَّ الإِنسَانَ لَکَفُورٌ‌ الحج: )  حقا که انسان سخت ناسپاس است.
وَکَانَ الشَّیطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولًا الفرقان: و شیطان همواره انسان را در چنگ خود دارد. 
وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا الأحزاب: راستی که انسان ستمگری نادان بود.
أَوَلَم یَرَ‌ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقنَاهُ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ یس: بناگاه وی دشمن خویی آشکار شده است.           
  أَصحَابِ النَّارِ‌                      
وَلَقَد خَلَقنَا الإِنسَانَ وَنَعلَمُ مَا تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ وَنَحنُ أَقرَ‌بُ إِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرِ‌یدِ ق:  انسان را آفریده‌ایم، میدانیم چه نفس وسوسه گری دارد و از شاه رگ به او نزدیک تریم                                    
وَأَن لَّیسَ لِلإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی النجم: 39)  انسان جز حاصل تلاش او نیست.
إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا المعارج: به راستی که انسان سخت آزمند خلق شده است 
قُتِلَ الإِنسَانُ مَا أَکفَرَ‌هُ عبس: مرگ بر انسان کفرگرا. 
قضیه دیروز و شاید هر روز جامعه شهرستان:
دیروز پرسنده ای در جلسه یکی از نامزدها تقبخ شد و گفته شد که این عادت وی است. البته نامزد انتخاباتی مسئول و جوابگو نیست چرا که قصور نه از نامزد بلکه از اطرافیان وی و برخی دیگر از همشهریان ما صادر شد. هر چند که نامزد محترم می توانست اطرافیان را به خاطر رفتار ناشایست اخطار مانندی بدهد.
 حال چرا پرسشگر را تقبح می کنیم حتی اگر سوالش در حد قابل نباشد؟ 
ابتدا به قرآن رجوع کنیم که :
در بیش از هشتصد آیه انسان را به تدبیر و سوال و کسب دانش می خواند. پس این امر الهی در سوال و کسب دانش و تدبیر در امور است و آنهایی که باید تقبیح شوند نه پرسنده بلکه کسانی هستند که مانع از امر الهی می شوند.
رجوع به فلسفه: 
اینکه ما تقبیح کننده پرسشگرها که در گیر فرهنگ محدود کننده و گاها ناصوابی هستیم که تضمینگر منافع خواص می شویم راست و محل رجوع هستیم یا آنان که اسیر این فرهنگ واقعا موجود و پست تقبیحگر پرسش کننده و پرسشگر نیستند و به تدبیر و اخذ دانش و روشنگری اقدام می کنند راست و محل رجوع در مسائل اجتماعی هستند؟ 
جواب مشخص است: آنها که منافعشان به خطر می افتد و نیز افراد چاپلوس اطرافشان، می گویند: زبان سرخ سر سبز دهد بر باد. ولی پرسشگر می گوید: آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. اینها گفتمانها هستند و ما باید گفتمان نوع دوم را ترویج دهیم.
بنده به صراحت اعلام می کنم که در جلساتی که از جانب دفتر مهندس حسینی( جلساتی که بنده در عرصه شهرستان حاضر بوده ام) برگزار شده، کمترین موردی از این جنس رفتارها مشاهده نشده و یکی از دلایل پسند این جلسات هم همین بوده است. حتی در این اواخر که آقای قمری یکی از نزدیکان مهندس حسینی به خاطر سر رسیدن زمان نماز جمعه حرف مرا نصفه گذاشت ( چون احساس می کرد در اکثر ساعات به مهندس حسینی دسترسی دارم بعلاوه وقت نماز جمعه)، معترض شدم که این از ویژگی های جلسات حسینی نیست و شما یا جلسه برگزار نکنید یا اگر چنین می کنید فکر زمان را هم داشته باشید که به هر دلیلی گفته شهروندان نصفه نماند. هر چند آقای قمری به اصل پرسش و پاسخ پایبند بود ولی در جلسه مورد اشاره در ارتباط با نامزد مذکور، پرسش کردن تقبح شد. این هم ارزش گفتن دارد که حسینی به خاطر نصفه ماندن و زمان محدود جلسه عذر خواست و باید عملا و اخلاقا چنان می کرد که کرد.
بنده بنا به رعایت اخلاق از نامزد مورد اشاره متن نامی نمی برم( چون چنانکه گفتم بیشتر مقصر اطرافیان وی بودند هر چند نامزد محترم می توانستند به رفتار اطرافیان در مورد قبیح دانستن پرسش و مسخره کردن وی هشدار دهند و انشالله چنان خواهند کرد برای جلسات آتی)؛ ولی امیدوارم حداقلهایی را در راستای عمل به سفارش قرآن در زمینه اقدام به تدبیر و پرسش شاهد باشیم.
1
1