- ارسال کننده: رضا عباسی اقدم تاریخ: ۹۴/۰۸/۰۱

دلم عاشورای دیگری می خواهد . . .

تاسوعای سال 94 است. نصف شب است و روبروی تلویزیون نشسته ام. شبکه ها را بالا پایین می کنم: عزاداری لارستان، آران و بیدگل، بم، کاشان، حاجی آباد، ورامین، . . .  (شهرهای بزرگتر را نام نمی برم. فقط شهرهایی در حد و اندازه و اعتبار میانه) لذت می برم و هوای کربلایی می گیرم؛ شور و حال عالی، مراسم منظم، کثرت قابل توجه عزاداران، مکان عزاداری بسیار وسیع با دید عالی، تصویربرداری زیبا، نوای دلنشین و سوزناک مداح، هماهنگی و هارمونی دلچسب عزاداران، و . . . 

فلاش بک می زنم به 24 ساعت قبل و خیابانهای میانه: هزاران نفر در خیابانها پراکنده اند تا مگر یک هیأت رد بشود و شورو حالی بیابند. نظم و قانونی وجود ندارد. همه چیز بصورت دیمی جلو می رود. مسیر و ساعت و هیأت معلوم نیست. فقط می دانیم شب هیأت ها راه می افتند. یک هیأت می آید و رد می شود. شعری می خواند بی وزن و آهنگ (کپی برداری از لیریک یک آهنگ زیرزمینی!!) فراز و فرودی در مداحی نیست. مداحی دوم هم شعری از مرحوم شاعر بسیجی آقاسی را می خواند منتها با وزنی دیگر  و من درآوردی!! ریمیکس سرود ملی "ای ایران" و ریمیکس سرودهای آهنگران با اشعار ترکی و خواندن آنها در شب عاشورا چقدر به مردم حس و حال کربلا و حسین می دهد؟ آیا بین اشعار و نواهای ملی و رزمی و زیرزمینی با مداحی عاشورایی فرقی وجود ندارد؟؟ دقایقی طولانی سپری می شوند. مردم پراکنده ایستاده اند و مشغول صحبت! هیأتی دیگر از راه می رسد. انگار جایی دیگر شوروحال داشته اند و اینجا فقط رد می شوند و عزاداری ساده و آرامی دارند. مدتی می گذرد و خبری نیست و کم کم مردم پراکنده می شوند. 

محرم و عاشورا برای ما حس و حال ویژه ای دارد اما این قسمت را لذت نمی برم. مشکل از من است. باید می رفتم به یک هیأت و داخل هیأت شوروحال عاشورایی می گرفتم. دوباره چشمم به تلویزین است و شوروحال شهرهای مانند میانه را می بینم که پخش زنده دارند. افسوس می خورم بر داشته های میانه. مگر ما چه چیز نداریم؟ مداح عالی؟ مردم عاشورایی؟ لوازم عزاداری؟ مکان مناسب؟ مدیریت شایسته؟ همه را داریم. ما در میانه تمام ابزاری را که شهرهای دیگر با آن  یک مراسم ویژه و و عالی و پر سوز و گداز برگزار می کنند را داریم. مردم ما حق دارند یک محرم پر شور و باصفا و عاشورایی و عاشقانه و ابوالفضلی داشته باشند اما مکان و ساعت و برنامه ریزی مشخصی وجود ندارد. مردم میانه پراکنده در خیابانها می چرخند تا یک عزاداری دلنشین ببینند. کاش برای سال بعد یک مدیریت عاشورایی و برنامه ریزی و اطلاع رسانی شایسته داشته باشیم. کاش مثل برخی شهرها، مکانی وسیع و برنامه ای منظم برای محرم تدارک ببینیم تا مردم یک عزاداری شایسته ببینند و عاشورایی حسینی را حس کنند. عاشورا و حسین حرمت و ارزشی بیش از این دارند و توجه و برنامه ریزی شایسته ای می طلبند. دلم عاشورای دیگری می خواهد . . . 

ظهر تاسوعا است و غذای نذری. ما باور داریم که نذری امام حسین(ع) چیز دیگری است. «««« اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند»»» اما دلم می خواهد برای نذری دادن و نذری گرفتن هم استانداردی داشته باشیم. نذری محرم غذای رایگان نیست. نذری حسین حرمت دارد و ارزش دارد و قداست. دلم می خواهد این قداست بیش از اینها حفظ شود. صاحب نذری برای ازدحام و شلوغی هم برنامه داشته باشد. چند داربست و چند نفر می توانند حرمت و نظم را ایجاد کنند. من عاشورایی باید بدانم به حرمت حسین باید در گرفتن نذری قداست و حرمت نگه دارم. دلم فرهنگ سازی می خواهد تا نذری های امام حسین(ع) شایسته نام حسین باشد. دلم عاشورای دیگری می خواهد . . . 

تاسوعای 94 

1
1