- ارسال کننده: رامین.مهاجری تاریخ: ۹۴/۰۴/۰۷

هنر وصله ناجور را پس می زند

 

چون غرض آمد هنر پوشیده شد         

صد حجاب از دل به سوی دیده شد (مولانا)

 

هنر چیست ؟ هنرمند کیست ؟ ویژگی های اخلاق هنری کدامند؟ نتایج قهرمان پروری کذایی چه می باشد؟ جشنواره های پولی چه تاثیری بر افت کیفیت هنر دارند؟ اگر یک هنر درس بی اخلاقی بدهد، آیا می توان به آن اعتنا کرد؟

هنر همواره ورای صورت خود دارای سیرت نیز بوده است. سیرت حامل پیام های زیباشناسانه  به دنبال پر کردن خلا و شکاف های در جوامع است که روح را می نوازد. هنر را می توان شکلی از شعور اجتماعی و فعالیت خلاق انسانی که واقعیت­های زندگی جامعه و طبیعت را درک و منعکس می­کند تعریف نمود، که وسیله­ی درک واقعیتها بوده و بر روح و روان انسان ­ها تأثیری معنوی می­گذارد. هنر روابط انسانها با یکدیگر را بهبود بخشیده و موجب شناخت عمیق تر زندگی و دگرگونی آدمی در جهت تکامل و بالابردن سطح سلیقه و حساسیت روح وی می گردد. بشر در فراغت از روزمرگی های همیشه و در فرار از فشارهای دنیای امروز به هنر پناه می آورد. اما اگر هنر بی قید و بند اخلاق باشد می تواند نیازهای روحی او را ارضا کند ؟ اما آیا این پیام ها توسط حامل واقعی و شایسته خود به دست مردم می رسند؟

ایمانوئل کانت فیلسوف آلمانی زیبایی را اینگونه تعریف می کند :

زیبا آن است که لذتی را بیافریند رها از بهره و سود، بی مفهوم و همگانی که چون غایتی بی هدف باشد.

میان زیباشناسی و اخلاق همیشه رابطه معناداری وجود دارد . اما آیا کسی که دارای نگاه زیباشناسانه است، اخلاق آن را نیز دارد؟ این سوالی است که فرداهای انفجار اتفاقی همچون فحاشی به کسی از او هنر آموخته ایم سبب بروز شخصیت پوچ و توخالی هنرمند می شود. پرخاشگری ، رفتارهای احساسی و خارج از دایره منطق و بیشتر کودکانه مبین عدم تشکیل شخصیت هنری و فراگیری اخلاق والای هنری در بین برخی از هنرمندان که شایسته است هنرمند نما خوانده شوند تا هنرمند. آن چیزی که در جامعه آموزش داده می شود شبحی به نام هنر است ولی اخلاق و تفکر هنری پشت آن نیست. ما باید اخلاق را به عنوان یک اصل بپذیریم و بعدا هنر را  از دریچه آن نگاه کنیم. هنر اگر نتواند انسان را به شعور نزدیک کند، به هیچ درد نمی خورد. اگر بپنداریم که هنر دهنده ی زیبایی اخلاق به هنرمند است ، فلذا این هنر سبب گسترش همان اخلاق زیبا در جامعه می شود. اما اگر این هنرمند دارای اخلاق زشتی باشد با هنر خود مروج زشتی در جامعه می شود که چهره ی والای همان هنر را در بین مردم خدشه دار می کند.

تولستوی در کتاب "هنر چیست؟" معتقد است که هنر راستین همزیستی مسالمت آمیز انسان ها و ارزش های دینی و اجتماعی و فرهنگی را از راه فعالیت آزاد و شادی بخش انسان ها بدست می دهد.

آنچه متاسفانه امروز شاهدیم  قربانی شدن هنر توسط تکنیک و دانش است. اینکه به بهای سلیقه و مهارت خاص یک شخص، پایه های اخلاق والای هنری در میان لایه های مه آلود و غبار گرفته او دچار تزلزل شود. نقش جشنواره های خوش رنگ و لعاب با رویکردی خرواری و هدفمند و نه ارتقا کیفیت آثار هنری و اشاعه فرهنگ و هنر نیز،  را  در سقوط اخلاق هنری نباید فراموش کرد. این جشنواره ها تولیدکننده انبوه هنرمندهای بازاری هستند ، نه مردمی. پرداختن به جزئیات تنزل شخصیتی هنری در برخی رشته ها همچون عکاسی از مجال این بحث خارج است،  ولیکن  اگر هنر را مبدا یک فرهنگ و عرف خاص توسط هنرمند در جامعه بدانیم  حال این اخلاق زشت یا زیبای هنرمند است که تبدیل به سفیر فرهنگی و آیینه تمام قد آن هنر می شود. از این رو هنگامی که هنرمند اخلاق و هنر را فدای شهرت میکند دیگر به آن هنر نمی توان گفت بلکه بیشتر وسیله ای برای ارتزاق است.

بال و پر دادن به هنرمند توسط جامعه ناپایدار امروز تنها در صورتی بازخورد مثبت دارد که او نیز دارای شخصیتی هنری باشد که  اصل فروتنی ، تواضع و احترام لازمه غیر قابل اجتناب این شخصیت می باشند. اما در غیر اینصورت او از هنر بعنوان ابزاری شخصی استفاده کرده و در پوشش هنر در پی خیانت به هنر است. چه بسیار نهادها ، گروهها و اقلیت ها با قهرمان پروری از شخصی گمنام ابزار مناسبی برای بیان خواسته ها و اهداف خود در اجتماع پیدا می کنند ، ولیکن شخصیتی هنری کالایی نیست که بتوان آن را از فروشگاه خرید. بلکه باید در طول سالها شکل گیری شخصیت هنرمند تکمیل شود که در غیر این صورت هنر وصله ناجور را پس خواهد زد.

 

گمنامی تنها برای شهرت پرستان دردآور است والا تمامی اجرها در گمنامی است.

شهید سید مرتضی آوینی

 

1
1