- ارسال کننده: یاوراحمدپور تاریخ: ۹۴/۰۲/۱۷

حقوق مالکیت و لایک مطالب انتقادی

یکی از لایک کننده های روابط عمومی حاج آقا مددی، به طعنه نوشته اند که اهمیت مطالب به تعداد لایکی که می خورد است و نتیجه خود را از مطالب انتقادی از نمایندگان که لایک نمی خورند گرفته است.

بنده قصد ندارم با این نوشته در مقام اثبات مهم یا سطح پایین بودن مطالب باشم، بلکه صرفا نکته ای را می خواهم یادآور باشم و آن، این است که در مورد مطالب انتقادی، که از نمایندگان صورت می گیرد، این بیشتر تعریف و تضمین و اجرای حقوق مالکیت افراد است که می تواند بر میزان لایک آنها از مطالب موثر باشد. لذا از روابط عمومی و مجموعه حاج آقا مددی می پرسم که: ایا میانگین بازدید مطالب بنده کمتر از مطالب ایشان است؟ جواب نه است.(حتی علیرغم اینکه اطرافیان اقای مددی با گذاشتن مطالب روابط عمومی ایشان در صفحه خود باعث بالا رفتن بازدید مطالب ایشان می شوند، متوسط بازدید از مطالب بنده بیشتر هم هست). لذا اگر مطالب بنده در مقایسه با مطالب روابط عمومی حاج آقا مددی، ارزش رجوع نداشته باشد، نباید بازدیدی داشته باشد.

بنده می خواهم یکی از علل عدم لایک مطالب انتقادی را به زبان حقوقی و با عنوان «عدم تعریف حقوق مالکیت برای منتقدان» و دوستدار مطالب انتقادی مطرح کنم. اگر افراد منتقد از طرف منتقد شوندگان، صاحب حق باشند و این حق تضمین و اجرا شود، مطمئناً جو سایت بسیار بهتر می بود و تاثیر سایت میانالی بیشتر احساس می شد(هر چند تا همین اندازه هم باید قدردان دوستان مدیریت این سایت بود که واقعا سهم عمده ای را در حل مسائل و مشکلات از یک طرف و البته گاها زمینه جوسازی را هم برای کسانی که اخلاق محور نباشند، از طرف دیگر فراهم آورده اند).

مسئله لایک مطالب انتقادی از زبان داستان ضحاک:

ضحاک که کم کم خواب آشفته فرو افتادن بر او تجلی کرده بود، به راهنمایی دوستانش جلسه ای از علما و کارشناسان تشکیل می دهد:

ز هر کشوری گرد کن مهتران************ز اخترشناسان و افسونگران

سخن سر به سر مهتران را بگو**********پژوهش کن و راستی را باز جوی

چو دانسته شد چاره یاز آن زمان********بخیره مترس از بد بدگمان

ضحاک برای نظرخواهی و دوام پادشاهی، کارشناسان را جمع می کند و چون می داند که کارشناسان دید مثبتی به اظهار نظر کردن و انتقاد ندارند(چرا که تضمینی برای سلامت ماندن منتقدان ضحاک نیست)، آنها را تهدید میکند که باید نظرات کارشناسی خود را حتما بگویند تا بتواند با حل مسائل بر پادشاهی خود دوام دهد:

لب موبدان خشک و رخساره زرد**********زبان پر زگفتار با یکدگر

که گر بودنی بازگوئیم راست************به جان است پیکار و جان بی بهاست

وگر نشنود بودنی ها درست***********بباید همیدون ز جان دست شست

....

بعد از سه چهار روز سکوت کارشناسان، یکی از کارشناسان؛

بدو گفت پرداخته کن سر زباد*********که جز مرگ را کس ز مادر نزاد

جهاندار پیش از تو بسیار بود*********که تخت مهی را سزاوار بود

فراوان غم و شادمانی شمرد*********برفت و جهان دیگری را سپرد

اگر باره آهنینی به پای************سپهرت بساید، نمانی به جای

یکی را بود زین سپس تخت تو*******به خاک اندر آرد سر بخت تو

کجا نام او آفریدون بود*************زمین را سپهر همایون بود

به مردی رسد بر کشد سر به ماه******کمر جوید و تاج و تخت و کلاه

زند بر سرت گر زه گاو روی***********به بندت در ارد ز ایوان به کوی

بعد ضحاک می گوید که چرا؟ من که کاری نکردم، بعد کارشناس یک یک گناهان او را می شمرد و خون ریزی های پی در پی او را. ضحاک که در مقابل خود جز سکوت و تعظیم چیزی ندیده بود، به سختی می افتد:

چو بشنید ضحاک بگشاد گوش*******زنخت اندر افتاد و زو رفت هوش

کارشناس هم از فرصت استفاده کرده و فرار می کند. البته چون همیشه فرار میسر نیست پس لایک مطالب انتقادی هم زیاد نیست، مگر اینکه حقوق افراد منتقد و لایک کننده به صورت کامل تعریف و تضمین و اجرا شود.

 

1
1