- ارسال کننده: اروین (سالارمرضیه ای) تاریخ: ۹۴/۰۲/۱۳

ناگفته هایی از پشت صحنه ی نمایش جدایی نادر از سیمین

جمعه یازدهم اردیبهشت ماه,بنا به درخواست اعضای محترم شورای شهر و شهرداری,نمایشی برای اجرا مهیا کردیم,ساعت پنج بعد از ظهربود,کم کم همشهریان هنردوست سالن بزرگ میرصمدی راپر میکردند.بیش از دوهزار نفر در جای گاه های سالن نشسته بودند,برنامه شروع می شود دقایقی از برنامه ها سپری می شود ,گروه طنز اسلام عزتی کم کم خود را برای اجرای نمایش اماده می کنند ,ناگهان برای یکی از اعضا ی گروه که همه باطنزهای او اشنایی دارند اتفاقی در حال رخ دادن است ,بیست دقیقه مانده به اجرای گروه ,زنگ تلفنی ,اوضاع جواد کاظمی را به هم می ریزد ,اری ,همسر جواد از بستری شدن دختر شش ساله اش پارمیدا را به او خبر می دهد,دکتر باید پارمیدا را اورژانسی عمل می کرد.والا...

 

همه ی اعضای گروه از این خبر غمگین می شود وهنرمندان اشک در چشمانشان حلقه می زند ,جواد اماده و گریم شده باید هرچه زودتر خود را به بیمارستان برساند چون دکترپارمیدا منتظرجواد است,چاره ای نیست باید پشت صحنه را ترک کند ,زمان سپری شده اجرای مارا خبر می دهد.مسوولیت اقای عزتی سنگین تر می شود چون یکی از مهره های طنز خود را از دست داد,تک تک اعضای گروه سردرگم شدند این طرف مردم با شورو اشتیاق وپشت صحنه صحنه ی اشک ریزی هنرمندان,هیچکس از همشهریان حاضر در سال نمی دانستند درپشت صحنه چه می گذرد ویکی از بچه ها جایگزین جواد کاظمی شد ,هنرمندی که جای خودش ودیالوگهای طنزش خالی ماند,توکل به خدا کردیم یاعلی مدد,پروردگار متعال ابروداری کن,مخاطبان باسوت کف زدن خنده و هورا کشیدن سالن میرصمدی را به وجد اوردند برنامه باهیچ عیبی و کاستی اجرا می شود ,گروه اسلام عزتی بازهم خنده رو به مردم هدیه کردند در حالیکه تک تک اعضای گروه در پشت صحنه اشک ریختند ,بچه ها در حال اجرای برنامه هم به فکر جواد ودخترش بودند ,نمایش تمام می شود ,حاضرین در سالن بازهم بالطف و محبت خود گروه راشرمنده خود می کنند,هیچ منتی نیست ما تمام مشکلات را تحمل میکنیم تا فقط یک لحظه خنده رو به مردم هدیه کنیم ,اری گروه عزتی زمانی مردم شهرش راخنداند که همه ی گروه درسینه ی خود غم داشتند.

خنده وشادی شما عزیزان را باهیچ مبلغی معامله نمی کنیم,

 

یاعلیی مدد

گروهگروهگروهگروهگروهگروهگروه

1
2
1 2