باید درشهر میانه هر روز جشن عاطفه ها برگزار کرد
به نام خدا
دیشب از خیابان امام رد میشدم فردی را جلوی بانک سپه دیدم افتاده روی زمین بعضی ها بی تفاوت از کنار این شخص رد میشدند زنگ زدم 110بعد ازمدتی مامور آمد بیچاره این شخص فارغ از اینکه معتاد بود مریض بود یک انسان بود خود مامور هم شاهد است عده ای از افراد بی عاطفه آنجا هم در حال خنده به این فرد بیمار بودند که نفس های آخرش را میکشید امیدوارم که حالش رو به بهبود برود اما در آن نیم ساعتی که بالای سر این شخص بودم و طبق گفتگوی که با مرکز 110 داشتم که اصلا نباید به ایشان دست زد و حق هم داشتند نکته ای ذهنم را درگیر کرد به راستی چرا عده ای از همشهریان عواطف انسانیشان زیر صفر است ناسلامتی این شخص انسان بود مگر نه اینکه پیامبر فرمودکسی که سیر بخوابد و همسایۀ او گرسنه باشد، مسلمان نیست.یا شیخ اجل در شعر گفته اندبنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی/به راستی این سقوط عواطف حاصل کدام ناهنجاریهای جامعه است؟؟باید در این شهر هر روز جشن عاطفه ها برگزار کرد تا عده ای بی عاطفه کمی به خود بیایند
