- ارسال کننده: علیرضا مشایخی تاریخ: ۸۹/۱۰/۰۱

یه روز با من

سلام دوسته میانالیه گلم.

بیاین 1 روز با من باشید.صبح 7 بیدار شدم.رفتم 5 نون واسه صبحانه بگیرم 300 تومن دادم.امدیم یه لقمه خورده نخورده یادم افتاد باید برم اداره ی بیمه.با تاکسی رفتم اداره ی بیمه برای تامدید دفتر چه های بیممون.

قلقله بود . کار مند بیمه هم که دریای معرفت حتی جواب سلام هم نمی داد انگار رفته بودیم جونشو بگیریم.

ساعت تو نوبت موندیم . پارتی بازی اشکار بود هر کس آشنا بود بدون نوبت و سه سوته کارش ردیف یود.

نوبت ما که شد با اخم و تخم : برو فردا بیا شناسنامه هم بیار چون باید می رفتی خدمت!!

بابا من دانشجو هستم!

مدرک:

کارتم رو دادم به زور تمدید کرد.2 تا از دفتر چه ها بایدتعویض  می شد یکی رو برداشت اون یکی رو تحول داد بردم خونه دیدم یه دفتر چه که باید تعویض می شد را به من پس داده. باز رفتم 1 ساعت نوبت وایستادم. برو فردا بیا.

رفتیم. که فرداش بیایم.یه کاره ساده ی بانکی داشتم رفتم به بانک.... نوبت گرفتم.2 تا از 10 تا کارمندشون کار می کرد.1 ساعت هم انجا معطل شدم.سرتو درد نیارم تو میانه کار مند واقعی خیلی کمه. تو 6 ساعت 1 کار ه بانکی و نصف یه کار بیمه راه افتاد . کاش مسولین نطارتی کنند به این کارمندان ادارات.

با تشکر

 

 

 

ArM SoFt