جوابیه تیم طراحی اِلمان «شهدای زینبیه و ثارالله» به شایعات اخیر در خصوص تشابه اثر

جوابیه زیر در پاسخ به مطلب ((شباهت المان شهدای زینبیه میانه به باغ موزه دفاع مقدس همدان + عکس))

در اخبار میانه قرار داده می شود.

======================

به نام او که هست و همه از آن آگاهیم

با صلوات برمحمد و آل محمد

... و سلام، عرض ادب و احترام به پیشگاه مردم همیشه سرفراز، شریف و شهیدپرور شهرستان ویژه میانه

علی رغم میل باطنی و پس از کلنجار بسیار، با قلوبی آکنده از درد و رنج تهمت، بالاخره تصمیم در میان اعضاء آن شد، که به شایعات اخیر در خصوص تشابه اثر اِلمان شهدای زینبیه و ثارا... که سال قبل از سوی ما برای اجرا در میدانی با همین نام به شهرداری میانه پیشنهاد شد، و پیکره ای در شهر همدان، جهت تنویر افکار عمومی و به قول منتقد تفکیک سره از ناسره جوابیه ای منتشر گردد.

اگرچه هرگز کسانی را که با قانون «بزن در رو» یی می زیند، را نمی توان قانع کرد، و نفوذ حرف در سرِ "منفعت طلبان" و "بلاتکلیفانِ فکری" با سرعتِ نفوذ قطره های آب بر صخره سنگی، برابری کرده و قرنها به طول می انجامد، امّا در این لحظه باید چیزی گفت و علی ای حال سکوت بیش از حد جایز نیست وقتی حقیقت پایمال میشود، و البته حرف ما بیشتر شامل حال "قلم به دستانی" ست که "قمه به دست" بیش مینمایند؛

مراحل طراحی، ترمیم و تکمیل پله پله ای «اِلمان شهدای زینبیه و ثارالله» توسط فرزندان بومی دیار شهدای زینبیه و ثارا...، که با تمامی کمبودها و کاستی ها اقدام به ارائه طرحی درخور شأن و البته در حد وسع مغز و گستردگی هنر خود به فراخوان شهرداری میانه نمودند؛ تمام قد در مقابل شرکت کنندگان خارج از شهرستان ایستاده و از طرح خود دفاع کردند؛ بدینوسیله به صورت مصوّر از آغاز تا پایان در مقابل چشم همگان به نمایش گذاشته می شود، تا آنان بدانند که پاسخ سختی هایی که کشیدیم چنین سخیف و به مانند خودفروخته های دربار شراب خواران با بی شرمی نبود.

ملت عزیز میانه؛ بدانید همانهایی که امروز پیراهن عثمان به دست گرفته، ابتدا شباهت و بعد بی شرمانه ادعای "کپی برداری" این طرح را می نمایند، همانهایی هستند که به دلیل اعتماد و صمیمیتهای فی مابین در گذشته، زودتر از همه و حتی قبل از ارائه آن به شهرداری ویدئو کلیپ آن را دیده و قلباً و صمیمانه ما را مورد تشویق و تفقد خود قرار داده اند، کلیپ را در دست گرفته و حلوا حلوایش میکردند و شادان و فخرفروشانه آنرا به تماشای دیگران میگذاشتند، حال چه شده است که اینگونه دستپاچه به مانند مرغ سر کنده ای خود را به این سو و آن سو می زنند؟! آیا جز این مینماید که هدفی پشت سر حرفهای خویش دارند؟

به هرحال اینجانبان سالار پویان و میلاد کریمی، این بنده های حقیر، این بی هنرانِ هزینه بر و... تصمیم برآن داریم تا در صورت صلاحدید مقامات طرح خود را از دور اجرایی خارج نموده و گود را برای هنرمندان شهیر و فارغ التحصیلان دانشگاه های تهران تا هشترود خالی کنیم و انشاا... شاهد تلاش و کوشش ایشان برای زیباسازی وزین شهرمان باشیم، و در انتها به تمامی عزیزانی که فارغ از هرگونه سیاست و تملق و تزویر طرح ما را پسندیدند دعای خیر و آرزوی توفیق داریم.

البته سرکارخانم مهندس دانشیار که با همکاری ایشان سایت میدان نیز طراحی شد، بخاطر وارد بودن ایراد به موجودیت پیکره و عدم انتقاد از جزئیات میدان، در هرگونه تصمیم گیری آزاد هستند و تصمیم ما هیچگونه ارتباطی با ایشان ندارد و قلباً از ایشان کمال تشکر و قدردانی را داریم.

باشد که برای شهرمان به دور از حاشیه و افترا بکوشیم، صدالبته در باطن و به دور از هرگونه مَنم، مَن ها!

توضیحی در ارتباط با خلق اثر شهدای زینبیه و ثارا... :

1- دختری با حجاب بهترین نماد برای شهدای زینبیه ثارا... بود، امّا ایستاده و با قامت راست، نه بر زانو یا به زمین غلتان!، تا نمادی از ایستادگی، شرافت و مقاومت باشد

2- اِلمان شهدای زینبیه باید نمادی از آزادگی، آزادی خواهی و مظلومیت دخترکان شهیده مدارس زینبیه و ثارا... میبود، پس دستهایش را رو به آسمان گشودیم تا به نوعی نشان از نمایش تضرع و شهادت وی به حضرت حاکم بر آسمان و زمین باشد

3- پیکره های چادری بر زمین فرو افتاده که نشانی از تعداد شهدا و وضع شهادت آن عزیزان سفر کرده بودند، صحنه ای خشن در ورودی شهر بوجود می آورد که بعداً حذف شد

4- با دستهای گشوده برای القاء بیشتر عروج ملکوتی شهداء، خیزی به پیکره داده شد که حالت پرواز و حرکت را تداعی کند، و پرواز ناگزیر از حرکات ریز و مسلتزم جزئیاتی به مانند تعلیق، حرکت لباس، دنباله چادر و... در باد بود

5- در ابتدا دو بال بزرگ بر شانه های پیکره بود که بعداً بنا به شور و تصمیم از بیرون، با دلیل دور بودن از فرهنگ و دین اسلام و قرابت بیشتر با فرهنگ غربی مبنی بر بالدار بودن فرشته ها، حذف شد

6- پس از حذف بالها قرار بر آن شد چند کبوتر از یک سمت شانه پیکره به پرواز درآیند(که به احتمال زیاد تنها وجه تشابه اثر با اثر دیگر است)

7- خمپاره هایی که به زمین برخورد کرده به تعداد و نشان خمپاره هایی ست که بعثی های جنایتکار در حیاط زینبیه و ثارا... فرو ریختند

8- لاله هایی که بعداً به جای شهیدان دختر در پای اِلمان گذاشته شد، به تعداد شهداست که در گلبرگ هریک از آنها مشخصات شهداء قرار شد نوشته شود.

9- نیمکتهایی به دور پیکره چیدمان یافت تا نشان و خاطره ای باشد از فرهنگ ارزشمند تحصیل و هدف دانش آموزان مدارس

اینها توضیحاتی کوتاه و مختصر بود از روند طراحی اِلمان شهدای زینبیه و ثارالله، که خوشبختانه مصوّر بودن هر مرحله از آن کمک شایانی ست تا همه به حقیقت گویی حق خواهان پی ببرند، و رو سیاه شوند آنان که دل سیاه اند.

ضمناً حقیران اعلام میدارند در صورت قانع نشدن طرفین منتقد، جهت شفافیت بیشتر، با مدعیان نقد اثر و دانشمندی دراینباره، حاضر به مذاکره و بحث و گفتگو هستند.

پی نوشت؛

هرگز نام هنرمند به خود ندادیم، امّا تنها دارایی مان چیزیست که تا قیامت در هیچ فروشگاهی به فروش گذاشته نخواهد شد، با عقده، مقام، قدرت، ثروت، شهرت نخواهید توانست آنرا بدست آورید، شما بر اورنگ هوچی گران خود را هنرمند مپندارید.

به قول حضرت حافظ

ما نگـــوییم بـــد و میـــل به نـاحق نــکنیـــم          جامه کـــس سیه و دلق خــود ازرق نکنیم

عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است          کار بد مصـلحت آن اســت که مطلق نکنیم

رقــــم مــــغلطه بـــر دفــــتر دانـــش نــزنیم          سر حق بر ورق شــــعبده ملــــحق نکنــیم

شاه اگــر جــرعه رنــدان نه به حرمت نوشد          التــفاتش به مــــی صــاف مـــــروق نکنــیم

خـــوش بـــرانیـــم جــهان در نظــر راهــروان          فکــــر اســـب ســـــیه و زیـــن مغرق نکنیم

آســـمان کشـــتی اربــاب هنر می‌شــــکند          تــکیه آن بــه کــــه بر ایـــن بحر معلق نکنیم

گـــر بـــدی گفـــت حسودی و رفیقی رنجید         گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

حـــافظ ار خصم خطا گفت نگــــیــــریم بر او          ور بــه حــق گفــت جـدل با سخن حق نکنیم

****************

        ****************

          *******************

ما را به حساب نیستی بگذارید شما، بگویید از این پس هیچ فیلمسازی فیلم نسازد، هیچ نقاشی نگارگری نکند، هیچ عکاسی عکس نگیرد، هیچ نویسنده ای ننویسد، هیچ گوینده ای نگوید، و هیچ روزنامه ای چاپ نشود...

بگویید همه متقلب هستید و فقط ماییم که کامل و در جلد خود فرو رفته ایم!

تنها آرزویمان این است که لحظه ای قانون ناپلئون بر زمین حاکم بود؛ هرکسی به اندازه دانش خود حرف زند تا زمین در سکوت محض آرامش یابد!

مخلص مردم و خاک میانه؛ سالار پویان و میلاد کریمی