- ارسال کننده: موبایل سلیمانی تاریخ: ۹۳/۰۴/۱۸

توفیق نامه ی شهر با جوهره ی گردشگری

درکشور ما نهادها و ادارات مختلف با وظایفی مشخص در حال انجام وظیفه اند. اما گاه انجام فعالیت های توسعه ای در شهرهای روبه پیشرفت مستلزم همکاری بینا بین این نهادهاست.

این همکاری ها ممکن است با ادارات خود آن شهر صورت گیرد یا با ادارات سایر شهرهای داخلی و خارجی. همانطور که رییس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری شیراز پی گیر همکاری با همتاهای خود در شهرهای کشور آفریقای جنوبی و توسعه گردشگری شیراز با استفاده از ابزار دیپلماسی شهری  است .

 آن چه که امروزه با عنوان تمرکز قدرت بیش تر در فرمانداری ها یا استان داری ها مطرح است دقیقا بیان گر این موضوع می باشد که سیستم مدیریتی کشور رو به سوی مدیریت منطقه ای دارد. چراکه مسئولان هر منطقه با نواقص و کمالات سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی سرزمین خود آشنایی بیش تری دارند. در واقع بومی سازی مدیریت شهرهای کشور و استفاده از توان های داخلی و پیوند آن با فرصت های خارجی می تواند گره گشای بسیاری از مسائل و مشکلات ناشی از عدم وجود منابع لازم در منطقه باشد.

همکاری سیستمی بین ادارات شهرستان میانه که در دستورالعمل وظایف خود نقطه ای مشترک را دنبال می کنند می تواند در مسیرتکمیل و تسهیل و نیل به این اهداف کمک شایانی داشته باشد. برای مثال در سطح شهر وقتی صحبت از فعالیت های فرهنگی مربوط به دعوت و آموزش جامعه ی مقیم میانه برای  آماده سازی برخورد با جامعه ی میهمان می شود ادارت و نهاد های دولتی و مردمی گوناگونی می توانند در این امر مشارکت نمایند.

در مقام مقایسه این یک واقعیت است که انکار نمی کنیم : " شهر ضعیفی داریم اما نه در تمامی ابعاد" . ولی وقتی به جدول ها و نمودارهای توسعه ای  شهرهایی بنگریم که زمانی با میانه برابربودند کاملا به این موضوع پی خواهیم برد که در واقع نسبت به خود کم لطفی فراوانی داشته ایم و ان طور که باید درمسیرو بازار داغ رقابتی توسعه بین شهرها قدم برنداشته ایم و به این موضوع هم اذعان داریم که "میانه باید به جایگاه واقعی خود برسد"!

شاید مدیری در بخشی از سازمان های مدیریتی شهر مع الحق ادعای انجام فعالیت های کثیر در زمینه های مختلف اقتصادی و فرهنگی در راستای پیشرفت شهر را داشته باشد، این درست اما" نگاه مردم نگاهی کلی به پیشرفت شهر است و عصر هم عصر ارتباطات و مقایسه با سایر شهرها آسان و به روز". مردم گرچه بارها از آسفالت کوچه و خیابان گرفته تا کم کاری های فردی و گروهی در سازمان ها گلایه کرده اند اما وقتی می خواهند تعریفی از پیشرفت شهر داشته باشند به موضوع مربوطه کاملا کلی می نگرند و این امری طبیعی در سراسر جهان است که : "مهم نتیجه ی تلاش هاست نه صرف تلاش" اگر در بخش کشاورزی و صنعت فولاد کشور حرفی برای گفتن داریم آیا نتیجه ای که امروز حاصل گشته رضایت کننده است؟ آیا تاثیری در افزایش رفاه، اشتغال  کامل و اعتماد اجتماعی در سطح شهر داشته است؟ آیا شهر چه در ظاهر چه در باطن در نگاه اول شبیه به یک شهر صنعتی و کشاورزی است؟ این سوال ها و صدها سوال دیگر از این نوع در زمینه های مختلف وجود دارند که نشان می دهد " تلاش صورت گرفته اما به نتیجه ی مطلوب نرسیده ایم"...

شهرما قوت هایی دارد که سایر شهر ها ندارند، هم چنین شهر ما ضعف هایی دارد که سایر شهرها ندارند. اگر رشد و توسعه ی همه جانبه ی  میانه را هم چون  تکمیل پازلی بدانیم شرط تحقق هدفی که دنبال می کنیم این است که در ارتباط وهمکاری  با سایر شهرها خود را جزئی از کل بدانیم.  این بدان معنی است که نگرش سیستمی به تمام ارکان های توسعه ای و پیاده سازی آن در ادارات و نهاد های دولتی و مردمی و افزایش قدرت فرمانداران محلی و گسترش دایره ی دید و اختیارات "شهردارانی که جهانی فکر می کنند و منطقه ای عمل می کنند" کلید رهایی  بسیاری از مسائل و مشکلات  شهر است در تمامی ابعاد.

این یک نظریه ی اشتباه و کاملا غلط است که برای برخورداری از منابع خارجی داشتن یک مدیر غیر بومی و توانمند می تواند موفقیت سازمان را رقم بزند.خیر این طور نیست در واقع تمام سازمان های شهر باید برای ارتقای خود توان های موجود داخلی را با فرصت های خارجی گره بزنند. هم چون "دو قطعه از یک پازل که با هم مچ اند" . سیستم مدیریتی کشور و نظام باید در اسناد بالادستی شرایطی را به وجود آورد که دایره ی اختیارات فرمانداران و شهرداران بالا برود و این دو در تعامل و هم کاری تنگاتنگ با مردم و گروه های مردم نهاد باشند. وقتی شهردار یا فرمانداری شناخت کامل بر دایره و قلمرو مدیریتی خود دارد و می داند میانه و توان های آن می تواند با توان های کدام شهر ایرانی و غیر ایرانی تکامل یابد و از منابع انسانی و طبیعی موجود استفاده ی مطلوب نماید توسعه یافتگی شهر به معنای کامل تحقق می یابد. این همان سیاستی است که جهان شهرها از آن استفاده می کنند و نتیجه ی مطلوب را هم گرفته اند.

برای مثال رییس اداره ی میراث فرهنگی میانه با شناخت کامل از منابع و پتانسیل های موجود در منطقه اعم از توان های گردشگری و پراکندگی آن ها ، تنوع قومی و صنایع دستی و ارزش میراث ثبت شده ی شهر می تواند در جهت حفظ و ارتقای این منابع علاوه بر هم کاری در داخل با فرمانداری ،شهرداری، بانک واداره صنعت و معدن، اداره ارشاد و... و به خصوص مردم و گروه های آن ها و  در خارج با همتاهای خود و تبادل اطلاعات ، فناوری و افکار به پیاده سازی تک تک اهداف کلی کشور در قالب سند چشم انداز 20 ساله و مربوط به نهاد مذکور در شهر میانه توفیق یابد. در کنار آن در صورت وجود اختیارات لازم از سوی کشور رئیس این سازمان می تواند با هم کاری نهادهای جهانی توسعه گردشگری و به خصوص سازمان جهانی این نهاد به پیشرفت و ارتقای شهر خود کمک شایانی کند. سازمان جهانی گردشگری برای توسعه ی این صنعت در هر نقطه از جهان نیروی متخصص و تسهیلات بانکی اعطا می کند که در این زمینه ایران تحریم نیست!

یکی دیگر از واقعیت های موجود این است ما هیچ زمینه ای برای جذب گردشگر ملی و بین المللی در شهرمیانه نداریم اما توان خاص آن موجود است! جاذبه های ما  چه خدادادی چه ساخته دست بشر شرایط و زمینه ی  لازم را برای جذب و اسکان آن گروهی از گردشگران که منافع اقتصادی و فرهنگی برای شهرما دارند، ندارد. شاید برای یک روز گردش در طبیعت اطراف و بازدید از جاذبه ها، آن هم باوجود برنامه ریزی مطمئن وگردشگرپسند زمینه داشته باشیم اما این آن چیزی نیست که صنعت گردشگری برای منافع جامعه ی خود دنبال می کند. هدف صنعت گردشگری ارتقای سطح رفاه، امنیت و اشتغال در جامعه میزبان به طور پایدارو مسئولانه نسبت به منابع است نه نابودی طبیعت دریک گردش یکروزه . ما توان خاص رقابت با شرایط محیطی و طبیعی شهرهای شمال کشور "جنگل و دریا" که جذابیت کاملی برای گردشگران داخلی و خارجی را دارند، نداریم، ما توان خاص رقابت با شهرهایی چون قم و مشهد را که دارای جاذبه های فرهنگی و مذهبی اند نداریم، ما زیر ساخت ها و جاذبه های تاریخی که تبریز،شیراز،اصفهان، زنجان،قشم، کیش و... دارند، نداریم. در عوض ما در آینده خطوط ارتباطی قوی با شمال کشور خواهیم داشت، ما در آینده سد استوری خواهیم داشت که نباید صرفا از آن در جهت کشاورزی و صید و... استفاده کرد بلکه باید از همین الان قرارداد ایجاد جاذبه های مصنوعی و تفریح گاه های توریستی در جوار این سد و زمینه سازی برای جذب سرمایه گزاران جهانی بخش گردشگری را فراهم کنیم. برنامه ریزی برای استفاده از توان های سد استور در زمینه ی گردشگری مستلزم به کارگیری فناوری و افکار روز جهان در چنین مناطقی با چنین شرایطی است. این جا است که توان مدیریتی و هم کاری سیستمی نهاد ها و سازمان های میانه و شناخت، تدبیر و آینده نگری آن ها در زمینه  توسعه گردشگری، میانه ای موفق و امیدوار  در آینده ای نه چندان دور ترسیم خواهد کرد.

تمامی موارد مذکور و صحبت هایی کامل تر و بیش از این ها نشان گر ضرورت توجه به دیپلماسی های مختلفی است که امروزه در سطح جهان شهر ها به کار می گیرند، دیپلماسی شهری، دیپلماسی فرهنگی ، دیپلماسی گردشگری، دیپلماسی شهروندی و ده ها نوع از این قبیل ابزاری هستند تا شهرهای موفق در سطح جهان به جایگاه کنونی شان دست یابند.

1
1