- ارسال کننده: عبدالزهرا تاریخ: ۹۳/۰۴/۱۷

طبل اصلاحات در میانه صدای ندارد

صلاح طلبی به جریان سیاسی گفته می‌شود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاست‌ها و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت، تبلیغ می‌کند.

. اصلاح طلبی در ایران با شاخه محافظه کاری پیوند نزدیکی دارد و اگر بخواهیم چارچوب مفهوم ایرانی اصلاحات را با مفهوم تاریخی آن مقایسه کنیم باید آن را نو محافظه کاری بخوانیم. اصلاح طلبی ایرانی در اغلب مواقع در پی تغییراتی تدریجی است ولی تفاوت آن با مفهوم اصلاح طلبی که سوسیال دموکرات‌ها در ابتدا پایه نهادند در آن است که اصلاح طلبی ایرانی اساسا درگیر تغییرات بنیادی نمی‌شود و تغییرات تدریجی فرهنگی را به تغییرات تدریجی اقتصادی و سیاسی اولویت می‌دهد. اثبات این مدعا، سابقه ایست که تاریخ از اصلاح طلبی در ایران ارائه می‌کند

در ایران شاید تنها کسی که با اندیشه‌های اصلاح طلبی اصیل آشنا بود و تلاش‌هایش تا حد زیادی در راستای تغییرات تدریجی و بنیادی پیش رفت، محمد مصدق بود. البته بسیاری از تحلیلگران مصدق را محافظه کار می‌دانند با این وجود در واقع مصدق که در بستر تحولات انقلاب مشروطه رشد کرده بود و از تبعات چنین انقلاب‌هایی آگاه بود به سوسیال دموکرات‌ها گرایش پیدا کرده بود. بارها در مضرات انقلاب و شکستن ناگهانی ساختارها سخن گفته بود و شاید بتوان گفت مصدق اولین کسی بود که مفهوم اصلاح طلبی را در ایران به شکل مدرن و برنشتاینی آن بنیان گذاشت. در کتاب خاطرات دکتر فاطمی، به دفعات از مصدق نقل شده بود که مشی من اصلاح طلبیست. اما با این وجود گرایش او به اندیشه‌های سوسیال دموکرات و همچنین وقوع جنگ سرد میان دو قطب ایدئولوژی باعث شد اصلاح طلبی با دخالت دول غربی و نیز تحریکات شوروی ناکام بماند و در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ این گرایش به کلی توسط محافظه کاران حذف شود.

پس از آن دوباره مفهوم اصلاح طلبی دراوایل دهه ۴۰ شمسی توسط محمدرضا پهلوی مطرح شد. او نیز همچون پدرش نتوانست تغییر عمده‌ای در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران ایجاد کند. تغییرات فرهنگی و اقتصادی هم آنقدر نبود که بتوان گفت ساختارهای بنیادی آن تغییر کرده است. بنابراین شاه که اصلاحات را ناکام یافته است تصمیم می‌گیرد این ساختارها را با برنامه‌ای به نام انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم پی بگیرد.

دکتر همایون امینی پسر علی امینی در کتاب بربال بحران بخشی ازین تلاش برای اصلاح را نمایش می‌دهد و اصلاح طلبی را در ایران نوعی نومحافظه کاری می‌خواند

مفهوم اصلاح طلبی پس از انقلاب

اصلاح طلبی در ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ مفهوم دیگری یافت. در اولین دولت انقلاب و پس دولت انتقالی مهدی بازرگان در انتخاباتی آزاد ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری رسید. وی که در فرانسه اقتصاد خوانده بود، مدعی اصلاحاتی بنیادی چون دوباره‌سازی مراکز قدرت، از دور خارج کردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاه‌های انقلاب و کمیته‌ها و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی، کاستن نفوذ روحانیون و همچنین ایجاد طرحی برای بهسازی و توسعه اقتصادی کشور بود. بسیاری بر این باور بودند که بنی صدر به واسطه تحصیل در فرانسه دارای گرایش‌های سوسیال دموکرات بود.

 

 

سید محمد خاتمی، رئیس جمهور دولت اصلاحات

پس از سرنگونی بنی صدر، محافظه کاران و تکنوکرات‌های ایرانی حکومت را در دست گرفتند. در این دوره حاکمیت به دو بخش تقسیم شده بود. گروه محافظه کارتر به جناح راست مشهور شدندو گروهی دیگر به چپ ها یا اصلاح طلبان. چپ‌ها کسانی بودند که قبل از انقلاب اسلامی به گروه‌هایی چون سازمان مجاهدین خلق یا سازمان فداییان خلق نزدیک بودند و پس از انقلاب به علت اختلافات درونی منشعب شدند و سازمان‌های جدیدی یافتند برای مثال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اندیشه‌های آشکار سوسیالیستی در اقتصاد و به علت تاکیدشان بر حکومت اسلامی از سازمان مجاهین خلق جدا شدند. در این میان در میان روحانیت هم اندیشه‌های نو اصلاح طلبی هرچند کمرنگتر از دیگر گروهای مشهور به چپ طرفدارانی یافت. مجمع روحانیون مبارز نمونه‌ای از این گروه‌ها بودند که حامیان چپ‌ها در میان روحانیون به حساب می‌آمدندمجمع روحانیون مبارز. اما در سال ۱۳۷۶ ه. ش یا ۱۹۹۸ م در انتخابات ریاست جمهوری، سید محمد خاتمی با شعار رسمی اصلاحات سیاسی، با اکثریتی قاطع بر سر کار آمد. دولت اصلاحات در پی آن بود که جامعه مدنی در ایران شکل گیرد و فضای مشارکتی سیاسی در ایران حاکم شود. آزادی بیشتر مطبوعات، اصلاح نظام نامه تحصیلات تکمیلی، شکل دهی نهادهای مدنی همچون شوراهای اسلامی زمینه را برای تغییر تدریجی مساعدتر کرده بود. تجمعات اعتراضی دانشجویان در سال ۲۰۰۰م و وقوع قتل‌های سازمان یافته توسط گروه‌های فشار از جمله همین بحران‌ها بود. اما اوج قدرت دولت اصلاحات به دست آوردن اکثر کرسی‌های مجلس نمایندگان در دوره ششم انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. با این وجود به علت نفوذ سنت و محافظه کاری در بخش عمده‌ای از دولت اصلاحات، اصلاحات نتوانست تغییرات ساختاری در حکومت ایجاد کند و صرفا تغییراتی غیر ساختاری در حوزه فرهنگ و جامعه مدنی شکل گرفت.

سهم میانه در این جریان سیاسی

در انتخابات اخیر نیز پس از کش و قوس های انتخابات ریاست جمهوری در ایران و بر کرسی نشستن و نمود پیدا کردن جریان اصلاحات در کشور بنابه  اظهارات ریاست جمهوری مبنی بر اصلاحات اصول گرایانه و استفاده از مدیران موفق در هر پست و مقامی در اقصی نقاط ایران پهناور شهر کوچک ما؛ با مردمان بزرگ در میانه از این قاعده مستثنا نماند ابتدا فرمانداری که بنا به عادت تمامی ریاست جمهورها در تیرس اتهام برای تعویض بود پس از کم و بیش دیر کردی فردی را به میانه فرستاد که رزمه کاری در سطح میانه داشت ولی حس میشد که روی کردی سیاسی اصلاح طلبانه داشته باشد چون از کانون دولتی اصلاح طلب محوربود خود ایشان نیز مورد عنایت ویژه جمع اصلاح طلبان بود ولی با افکاری اصول گرایانه وارد میانه شد ولی همچون گفته ریاست محترم جمهوری افکاری اصلاح طلبانه برای میانه دارند که فقط از خدای متعال عملیاتی شدن این افکار اصلاحی که نقطه امیدی برای مردم ماست میخواهیم

و در ابتدا خیلی از اصلاح طلبانه میانه به سمت ایشان گسیل یافتند ومدعی بودند برعملکرد کاری ایشان تاثیر گذارند ولی با شخصیت سیاسی  اصول گرایانه با کارکردی اصلاحاتی در بعد عملیاتی مواجه شدند و بنا به عادت عجول گرایانه سریع انعکاس داد سپس توجیه کردند ((سیاست خود علیه خود))وعذرخواهی کردند البته ما عادت داریم .

در قسمت دیگر جریان کاندیدای مردمی میانه مهندس حسینی علی رغم افکاری که ایشان را مستقل فرض نمی داشتند و اعتقاد عملکردی و سیاسی ایشان را برگرفته از سیاست مصلحت میدانستند  مستقلانه عمل کرد تیر خلاص به بدنه اصلاح طلبابان میانه زده و در تخصص ویژه ریاست جمهوری که همه چشم امید به ایشان در این مقوله دارند هم پا با اصول گرایانه چون آقا تهرانی ها و رسایی ها توافق ژنو را زیر سوال برده  و در غالب110 امضا ایشان را به صندلی داغ نقد کشاندندو در این مقوله حتی پیشتازانه  از خیلی ها اقدام نمودند وتنها امید اصلاح طلبان نیز نامید گردید و علی رغم سیاست نماینده دیگر میانه که سیاست باد را در پی گرفته اندو هر جا بوی کباب می آید سرکی می کشند ولی غافل از اینکه خیلی وقت ها از کباب خبری نیست لیکن الاغ داغ میکنند نماینده دوم میانه بر سیاست استشمام و بوییدن قایل است وفعلا موضع خاصی در پی اصلاحات یا اصول ندارد و درپی کباب حاج و واج سر گردان است

ولی نباید غافل شد که منفعلانه عمل کردند بعضی سیاسیون در سیستم سیاست کشوری در میانه باعث گردیده که میانه را در ادوار اخیر فاقد شعور سیاسی بنامد که این در شان سیاستمند ترین شهر استان نیست .

1
1