پاسخ به جدال با ادعا

مدتی است که بحث واگذاری فولاد آذربایجان، به موضوع مورد بحث در محافل مختلف تبدیل شده است. به طوری که صحبت آن را در هر جمع خصوصی یا عمومی می توان شنید.در این بین، درز اطلاعاتی حاوی واقعیات و شایعات هرازگاهی موجب دلنگرانی مردم شهرستان می شود. متاسفانه در روزهای گذشته شاهد انتشاربرخی مباحث غیرکارشناسانه و استدلالی ازسوی افراد غیرآگاه در فضای مجازی بوده ایم . باید توجه داشت هرچند ممکن است انتشار این اخبار و یادداشت ها غیر مغرضانه و از روی دلسوزی باشد اما ممکن است باعث انحراف اذهان عمومی از واقعیت موجود شود. در این بین، یادداشتی با عنوان "جدال با ادعا ؛ یادداشتی در جامعه شناسی میانه" در سایت صدای میانه منتشر شد که نسبت به برخی از مطالب آن ایراداتی را وارد می دانم اما بحث بنده روی مطلبی از یادداشت است که به فولاد میانه اشاره دارد. آنجا که می نویسد : "ما باید بدانیم که کدام سیاست ها ، کدام جناح بازی ها ، کدام عزل و نصب ها باعث شد فولاد میانه که تا چندسال پیش گل سرسبد صنایع استان بود و نامش ملی شده بود بدهی 270 میلیاردی بالا آورد ؟ حق ماست بدانیم که نماینده ملت چه اصراری دارد که شخص خاص با سابقه مشخص ، مدیر یا معاون شود  و استقلال و قدرت رییس یک نهاد ، اداره و یا سازمان را زیر سوال ببرد ؟ " اما واقعیت این است که بدهی میلیاردی فولاد آذربایجان ، نه در دوران هیچ یک از مدیران عامل فعلی و سابق بلکه تنها در دوران مدیر عاملی آقای طیبی صورت گرفت. و همه را به این فکر واداشت که چطور ممکن است کارخانه ای که اصولا کارش ایجاد ارزش افزوده و تولید سود کلان است در عرض کمتر از یکسال به یکی از بزرگترین کارخانجات بدهکار کشور تبدیل شود؟ وبدین ترتیب آقای طیبی رکورد بی نظیری از سوء مدیریت را از خود به یادگار گذاشت. اما واقعا آقای طیبی که بود ؟ کمتر کسی است که نداند او مورد حمایت آقای مهندس هاشمی بود و اخیرا آقای مهندس هاشمی، ایشان را به عنوان مسئول همیاری های استانداری تهران منصوب کردند. واقعا چه کسی پاسخگوی اینگونه سیاسی کاری ها در یک مجموعه صنعتی خواهد بود؟ در حالی که فولاد آذربایجان عنوان " بدهکار بزرگ " را یدک می کشد. چطور می توان آنرا آنگونه که در شان مردم میانه است به بخش خصوصی واگذار کرد؟ چه کسی پاسخگوی وضع نابه سامان بزرگترین تولیدی شهرستان خواهد بود؟ واقعیت این است که در سال های گذشته هیچ عزل و نصبی در سطح مدیران ارشد فولاد آذربایجان صورت نپذیرفته بلکه مهره های کلیدی که در زمان آقای مهندس هاشمی روی کارآمدند جابجا شده اند. مثلا اخیرا مدیر تولید به عنوان مدیر فروش انتخاب شد.و هیچ مدیری از مدیران فولاد(به غیر از مدیرعامل) از خارج مجموعه ، وارد منصب های مدیریتی نشده اند. مدیرعامل فعلی کارخانه فولاد آذربایجان، عضو هیئت مدیره فولاد مستقر در تهران بوده و انتخاب ایشان توسط هیئت مدیره صورت پذیرفته و امری بدیهی است. باید توجه داشت نمایندگان شهر به عنوان منتخبین مردم ، موظف به پیگیری مشکلات تولید و نیز مشکلات نیروی انسانی و تلاش در راستای رفع آنها می باشند و این نیازمند رابطه ای صمیمی بین مسئولین ارشد سازمان و نمایندگان مجلس می باشد.و نبایستی کور کورانه ، این اقدام را دخالت نمایندگان و سیاسی کاری آنها در بخش صنعت قلمداد کرد چراکه عزل و نصب های جانبدارانه که در سال های پیش شاهد آن بودیم و موجب بدهی ده ها میلیاردی فولاد آذربایجان شد، متفاوت با خدمت به بخش صنعت وکارکنان آن است که خوشبختانه هم اکنون شاهد آن هستیم. امید اینکه مشکل به وجود آمده برای فولاد آذربایجان که موجب دلنگرانی اهالی شهید پرور میانه شده است با پیگیریهای نمایندگان محترم به نتیجه ای شیرین ختم شود.

خرداد 93