- ارسال کننده: حسین قره داغی آچاچیلوئی تاریخ: ۹۳/۰۳/۲۴

سباستین سایکل توریست آلمانی ، ببخشید

 

روز چهارشنبه قرار بود.برای آوردن مسافر به خروجی اتوبان در مسیر میانه به زنجان ، بروم. دیر شده بود.تا با سرعت خودم را به این خروجی برسانم.در راه بین روستای کلوچه خالص و سرچم یک سایکل توریست را دیدم.نتوانستم توقف کنم.هوا خیلی گرم بود و باد مخالف هم به طرف میانه می وزید.بنابراین ،کار این دوچرخه سوار خیلی سخت بود.در راه همه اش به فکر مصیبتها و عذابهای این دوچرخه سوار بودم.بعداز سوار کردن مسافرها که دو نفر همشهری بودند و از جنوب می آمدند.گویا گرمای مهر و محبت جنوبی ها را با خود داشتند.

درحین برگشت سه راهی کاغذکنان ،از آنها اجازه گرفتم.تا از بوفه هتل مقداری وسایل برای دوچرخه سواربخرم.آنها هم با تایید نوشیدنی های سرد،توقفم را راحت کردند.اما موقع حساب کردن وسایل اجازه ندادند.حساب کنم.به آنها گفتم.من این وسایل را برای دیگری می خرم.بازهم نگذاشتند حساب کنم.آهسته به طرف میانه در حرکت بودیم.دو طرف جاده را بر انداز می کردیم.تا مبادا از دیدمان بیفتد.تا اینکه بعداز خروجی سرچم اورا دیدیم.انصافا هوا خیلی گرم بود.امکان نداشت.در این مسیر از نوشیدنی های سرد استفاده کند.خیلی ناراحت بودم.اگر مسافر نداشتم.حتما به او خیلی کمک می کردم.

توقف کردم.و از اینکه ایران را برای رکاب زدن انتخاب کرده بود.تشکر کردم و خوش آمدگویی گفتم.در مورد مهربانیهای مردم ایران و دوستان صحبت کردم.او دوست خوبمان ، آقای اکبر نقدی را در مرند ملاقات کرده بود.در مورد حمایت دوستان در شهرهای دیگر هم صحبت کردم.و از اینکه مارا جهت میزبانی در میانه خبر نکرده بود.گلایه کردم.این ملاقات خیلی فانتزی و با عجله بود.چرا که بعداز آن خیلی ناراحت شدم.که خوب مهمان نوازی نکردیم.

تا اینکه شب این پیام آمد.تا بر ناراحتی ام بیشتر افزوده شود.

dear hosein,thank you for the unexpected meeting and the fantastic drinks.it was the best possible gift in that moment.sebastian

من هم جواب دادم.تا تا صبح بابت این کوتاهی در مهربانی بیشتر خوابم نبرد.چرا که باد مخالف و هوای گرم اورا تا زنجان آزار می داد.

شماره تلفن این دوست محفوظ است.دوستانی که در مسیر دوست دارند.کمک کنند.مادر خدمت هستیم.09148940828

 میانه

میانه

 

1
1