- ارسال کننده: یوردوم.آذربایجان تاریخ: ۹۰/۰۸/۰۶

زندگي نامه سردار رشید اسلام غواص دلاورشهید حمید قلعه ای

بسمه رب الشهداء و الصدیقین

الحمدالله الذی هدینا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هد یناالله

با درود و سلام به پیشگاه حضرت ولیعصر عج و با تقدیم تحیات به محضر مقدس نایب گرانقدرش حضرت امام خمینی دام ظله و با درود و سلام به ارواح طیبه شهیدان راه اسلام آن دلیرمردان و شیر دلانی که راست قامتانه و با ایمانی استوار جنگیدند و عاشقانه ولی مظلومانه همچون مولای شان حسین بن علی بدیدار معبود و معشوق خویش شتافتند و خون آنها وضویشان و کربلا قبله عشقشان و سنگر حجله خونین شان گردید و اگنون برماست که با الهام از زندگی و جوشش و خروش آنها راه سرخ و خونین شان را ادامه دهیم .

اینک  گوشه ای از زندگانی سردار دلیر و رشید اسلم غواص دلاور و خط شکن یار دیر آشنای جبهه و شهادت  شهید حمید قلعه ای متدین و از نظر مادی متوسط شهید دلاور حمید قلعه ای در سال 1338 در خانواده متدین و از نظر مادی متوسط در شهر میانه چشم به جهان گشود. بعد از گذراندن تحصیلات در سال 1357 بخدمت مقدس سربازی اعزام گردید . در سال 1359 بعد از اتمام خدمت دوره سربازی بخاطر علاقه بیشتر به شغل رانندگی همراه پدرش به کار و فعالیت مشغول بود سال 60-59 سالی بود که کردستان مظلوم زیر پای جیره خواران ملحدین شرق و غرب لگد مال می شد بدین ترتیب بود که اوج انسانیت و ایمان و تقوا عللی شد که حمیدعزیز شغل خود را رها نموده و در 7 تیرماه  61 سالروز به خاک و خون کشیده شدن 72 یار مظلوم امام . در کربلای سرچشمه با عده ای از همرزمان خویش بعد از گذراندن یک دوره آموزش یک ماهه در اردوگاه خاصبان تبریز به شهر مهاباد اعزام گردید و در انجا به عنوان رزمنده در گروه ویژه ( پیشتازان شهادت ) مشغول به خدمت گردید در مدت سه ماهی که در کردستان بود دلاوریها و رشادتها وایثارگریها یی از خود نشان داد که کردستان مظلوم تا ابد آنرا در تاریخ خود ثبت خواهد نمود بعد از اتمام ماموریت در کردستان در همان سال بود که به همراه جمعی از برادران به ئجبهه جنوب اعزام گردید و خدمات خود را در لشگر 31 عاشورا بعنوان خدمه توپ 106 آغاز نمود که ثمره فعالیت او انهدام بیش از چند تانک دشمن بعثی در عملیات افتخار آفرین والفجر مقدماتی بود . حمید دیگر با جبهه آشنا گردیده بود و حمید راه اصلی خود را پیدا کرده بود کوههای سربه فلک کشیده غرب و دشتهای خونرنگ خوزستان منزلگاه اصلی او بود هر کس سخن از جبهه نمی گفت ناراحت می شد همیشه یاد آور می شد کسانی که در پشت جبهه شعار میدهند حتی برای یک بار هم که شده باید در جبهه حضور پیدا کند تا قدرت توانمندی و ایثار و ایمان رزمندگان اسلام را مشاهده کنند . بعد از اتمام والفجر مقدماتی عملیات والفجر یک آغاز گردید که حمید عزیر در گردان ولیعصر لشکر 31 عاشورا به عنوان یک رزمنده در عملیات همراه با گردان خط شکن شرکت نمود در اوج در گیری از ناحیه سر مجروح گردیده و به پشت جبهه انتقال می یابد به علت شدت جراحات وارده نتوانست در عملیات والفجر 2 شرکت نماید بعد از چند روز ازعملیات دوباره با یک اعزام فوری خود را به صفوف همرزمان خویش رسانده و به علت شجاعت و جسارت بیشتر و ایمان و تقوای وصف ناپذیر او مسئولین اطلاعات و عملیات لشگر ولی را بعنوان عضو یکی از گروههای گشت و شناسائی پذیرفت مدتی تا قبل از شروع عملیات والفجر 4 با تحمل رنجها و زحمتها و کم خوابیها و با به جان خریدن تمام خطرات برای نیروهای اسلام اطلاعات و شناسائی را با عده ای از همرزمان خویش به عهده داشت انجام میداد در عملیات والفجر 4 که در منطقه غرب کشور انجام گردید حمید پر تلاش با استفاده از تجربیات و شناسائیهائی که انجام داده بودند به عنوان هادی گردان خط شکن در منطقه پنجوین در عملیات شرکت داشت که بعد از شروع درگیری که حتی بصورت تن به تن با نیروهای مزدور بعثی درگیر شده بودند با انفجار یک نارنجک توسط مزدوران بعثی از چند قسمت بدن مجروح گردیده که تعداد ترکش های اصابت کرده به بدن او به بیش از 60 ترکش میرسید و به پشت جبهه انتقال می یابد بعد از مدتی استراحت ماندن در شهر را برای خود یک ذلت دانسته و با یک اعزام انفرادی خود را به یاران توانمند خویش در واحد اطلاعات و عملیات لشکر رسانده و باز هم تلاشهای با ارزش خود را همراه دلاورمردان و یاران خویش آغاز می نماید تا شروع عملیات موفقیت آمیز بدر همچنان فعالیت شبانه روزی و تلاشهای بیکران خود را در واحد انجام می دهد با شرکت در عملیات بدر شاهدان رزم او متعجب از رزم بی امان او بودند چون وجود بیش از 60 ترکش در بدن انسان نمی تواند کار آیی خوبی داشته باشد ولی هر ترکش که به بدن او اصابت می نمود عزم و جزم او برای مقابله با دشمن صهیونیستی افزون می گردید در عملیات بدر بود که از ناحیه دو پا مجروح گردید که منجر به قطع عصب سیاتیک پای چپ او گردید مدت چند ماه بود که بعلت شدت جراحات در بیمارستان و منزل بستری گردید در زمان مداوا که در شهر به سر می برد به عنوان فرمانده پایگاه مقاومت شهید چمران در مسجد شیرعلی انتخاب گردید که با تلاشهای شبانه روزی خود در آموزش سایر برادران و همیاری با سپاه و بسیج در پشت جبهه فعالیت می نمود و همیشه مشوق برادران برای شرکت درمراسم دعای کمیل و دیدار با خانواده های معظم شهداء بود در این مدت عده ای از همسنگران و یاران وفادار او با خون خویش وعده نوید پیروزی را برای سایر همسنگران داده9 و به لقاءالله پیوستند و دیگران مصمم به گرفتن انتقام خون پاک آنها و ادامه جنگ تا پیروزی نهایی بودند و به این ترتیب حمید باز هم شهر را به دیار عشق و ایثار و اخلاص ترک می نماید هر وقت حمید در شهر نبود دوستان وهمسنگران میدانستند که حمید در جبهه است و هر وقت حمید در جبهه بود عملیات ظفر مندی آغاز می گردید چند روز بعد از رفتن او به جبهه عملیات پر فتوح و افتخار آفرین والفجر 8 آغاز میگردد سرزمین آزادشده فاو < فاطمیه  و رود پر خروش اروند شاهدی بس بزرگ و بی وقفه و با بدن مجروح او بود در شهریور ماه سال 65 که دیگر عازم میدانهای نبرد بود ولی این آخرین اعزام او بود و پاداشهای 6 سال جنگ و نبردهای افتخار آفرین و سوزش زخمها و اوج ایثار و محبت در همین اعزام خلاصه میشد آری حمید از شهر رفت و یاران پشت جبهه منتظر بازگشت پیروزمندانه وی از عملیات بودند ولی خود او احساس کرده بود که دیگر بازنخواهد گشت و تا آغاز عملیات کربلای 4 همچنان بی صبرانه و مشتاقانه مشغول فعالیت بود که شب عملیات فرا میرسد آن شب . شب وصلت و شب عروسی با خون در حجله سنگر و شب عروج به محضر پروردگار خویش و آن شب. شب شهادت بود و خود او میدانست که دیگر از این عملیات باز نخواهد گشت آخرین کلام او به همرزمانش این بود که امشب بوی بهشت می آید . آری بهشت را به بهاء دهند نه به بهانه .آری حمید باید می رفت و به رب خویش می پیوست که جای او دیگر در این دنیای پست و خفت بار نبود . تلاشها ی 6 ساله او در جنگ نتیجه اش حتما" برای او شهادت می شد و چون در دانشگاهی تحصیل میگرد که جبهه اش نشانه ایمان و ایثار و اخلاص و مدرکش شهادت بود . حمید باید به معشوق خویش می پیوست که پروردگار او خواستار او بود چرا که یاران وفادار و پر خروش او که قبل از او به شهادت رسیده بودند درس رفتن و نماندن در این جهان فانی را به او آموخته بودند.

حجاب چهره جان می شود غبار تنم

خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

آری اینچنین بود که در شب عملیات کربلای 4 حمید عزیز به عنوان غواص خط شکن با اصرار خویش انتخاب می گردد . سر پرستی یک اکیپ غواص خط شکن به عهده او بود که برای شکستن خطوط دفاعی دشمن در شلمچه خود را به رود اروند زده و بعد از چند ساعت شنا در قعر آبهای خطرناک اروند خود را به خطوط دفاعی دشمن در جزیره بوارین رسانده و بعد از درگیری شدید و چند ساعته موفق به تصرف قسمتی از مواضع دشمن میگردند. بعد از چند ساعت مقاومت شجاعانه همراه با یار دیرینه خویش شهید دلاور علیرضا شاعری به فیض عظیم شهادت و آرزوی همیشگی خود شهادت میرسند و برای همیشه خود را همنشین شهیدان بزرگوار و هم جلیس سرور آزادگان حضرت حسین بن علی ع و یاران وفادار نموده و به لقاء پروردگار خویش میرسند و قیافه مهربان آنها برای همیشه برای ما مستور میگردد و همانطوریکه شهید حمید دلاور در وصیت نامه خود اشاره کرده بود که پدر و مادر عزیزم اگر پیکرم در دشتهای خوزستان به امانت باقی ماند شکر خدای را بجای آورید! آری ایچنین شده و وصیت حمید عزیز به حقیقت پیوست و جنازه مطهر و پاک این دو همرزم بمدت 66 روز در آبهای خونرنگ اروند به امانت ماند و بعد از عملیات کفر شکن کربلای 5 توسط سایر دلاور مردان غواص پیدا شده و به زادگاه خویش انتقال یافتند و در جوار سایر شهیدان دلاور خطه میانه در گلزار شهداء دفن گردید.

 روحش شاد و راه سرخ خونینش پررهروباد%

اشعار زیر در صنعت موشح توسط برادر میر حمید موسوی سروده شده که هر گاه حروف اول ابیات جمع آوری شود نام شهید بزرگوار برادر حمید قلعه ای بدست می آید%

 

ح –حریم عشق زخون شهید رنگین است

                                                      شهید حامی قرآن و مکتب دین است

م –مراد اهل وفا از وضوی خون آلود

                                                      نماز قرب و وصال نگار دین است

ی –یکی ز لذت این کلبه فنا خرسند

                                                    یکی ز حسرت دیدار دوست غمگین است

د –دلیکه مشعل انوار کبریاء باشد

                                                   نجوه ازلی همچو طاق آزین است

ق –قبای سرخ به قد شما مبارک باد

                                                  زنقش خون بسان بنفشه تزئین است

ل –لوای نصر من الله به اوج فتح زدید

                                                    برای خاطر مستضعفین تسکین است

ع –عنایت است شهادت به پیروان حسین

                                                 حسین که رهبر آزادگان حق بین است

ه –هر آنکه در ره سوداگری زجان گذرد

                                                   مرام و مقصد او در مقام تحسین است

ا –امید ملت اسلام خون پاک شماست

                                             که قطره اشز بساط جهان سنگین است

ی –یگانه منجی عالم امام کون و مکان

                                           همیشه منتظر و اشکبار و تحزین است

                                                    

       میانه ح –م     12/1/66

 

جهت شادی ارواح مومنین و شهدای اسلام فاتحمه مع الصلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

1
1