- ارسال کننده: علیرضا نصیرزاده تاریخ: ۹۲/۱۰/۲۶

تفاوت اخلاق کسبه ای مغازه داران قدیم و جدید در شهرستان میانه. خوشت اومد لطفا لایک کن

البته بهتر بود به جای میانه می نوشتم تفاوت اخلاق کسبه ای مغازه داران قدیم و جدید در ایران، ولی چون بنده از سن 6 سالگی در میانه اقامت پیدا کردم و مغازه دارن آن زمان را به خوبی در حافظه ام دارم، به جای ایران نوشتم شهرستان میانه.

تا جایی که یادم هست، اولاً کنار هر مغازه ای اکثراً سطل آشغال هایی از جنس حلبی وجود داشت که مغازه داران، بیرون مغازه و در گوشه ای از پیاده رو می گذاشتن و اصولاً سطلهای ساخته شده از حلبی ها قبل از اینکه تبدیل به سطل آشغال بشوند، برای نگهداری پنیر یا خیارشور مورد استفاده قرار می گرفت و گاهاً از حلبی های یکبار مصرف مربوط به نفت هم برای استفاده سطل آشغال مورد استفاده قرار می گرفت.

اکثر مغازه داران داخل بازار و بیرون بازار، صبح زود مغازه هایشان را باز می کردند و با یک آفتابه پر آب و یک جارو، جلوی مغازه شان را با ریختن مقداری آب جارو می کردند و پیاده روها بدینگونه تمیز می شد ولی الان وضعیت با آن زمان(36 سال قبل) کاملاً فرق کرده البته همه چیز فرق کرده ولی من دارم در مورد نظافت صحبت می کنم همون حدیثی که گفته النّظافت و من الایمان یعنی تمیزی و پاکیزگی نشانه ایمان است یا تمیزی و پاکیزگی از ایمان است، اکثر مغازه داران آن زمان واقعاً ایمان خیلی زیاد و قوی داشتند که به این حدیث ارزش قایل می شدند.

همه ما می دانیم که نظافت و پاکیزگی در هر زمانی از واجبات و ضروریات است و اصلاً نیازی به آوردن قدیم و جدید این مسئله نداریم ولی وقتی صحبت مقایسه به میان میاد، قدیم و جدید میشه یه بحث. الان، وقتی به اخلاقیات کسبه های این دوره یه نیم نگاهی می کنیم می بینیم اصلاً سیر بسیار نزولی نسبت به دوره های قدیم دارند. مغازه داران این دوره و زمانه، نه تنها جلوی مغازه شان را آب پاشی و جارو نمی کنند، بلکه تمام آشغالهای باقی مانده از اجناس مغازه شان را میریزند داخل جوی آب و اصلاً به نظافت پیاده روی مشرف به مغازه شان توجهی نمی کنند. اکثر جوانان سیگاری باقی مانده سیگارشان را بدون رعایت قوانین شهری می ریزند روی پیاده روها و خیابانها، و خلاصه به شهرشان اصلاً اهمیت نمی دهند و حتی کودکان هم با سرمشق و الگوگیری از بزرگانشان، اهمیتی به شهرشان نمی دهند.

دیروز داشتم یه فیلم امریکایی تماشا می کردم که در آن، مغازه داران داشتند جلوی مغازه هایشان را تمیز می کردند و یهویی یاد آن دوران قدیم میانه افتادم. بنده خدا شهرداران ما همه اش باید وقتشان را صرف تمیز کردن شهر بکنند و ریخت و پاشها و آت و آشغالهای شهروندانی را که می توانند تمیز باشند ولی متاسفانه اکثراً چنین نیستند، جمع آوری کنند. اکثر کسبه هایی که در صفهای نماز جماعت مساجد به نماز می ایستند و بنده آنها را می شناسم، واقعاً به حدیث النّظافت و من الایمان، اعتقادی ندارند و من مانده ام که آنها نماز برای چه می خوانند. اصلاً بحث نماز و مسلمان بودن نیست، بلکه بحث در مورد زندگی شهروندی است.

با اینکه بارها گفته اند که آقای محترم، حاج آقای چندبار مکه رفته، ای جوانی که به موها و ریش و سبیل و خلاصه تیپت مرتب میرسی، آقا و خانم دانشجو، سد معبر نکنید، آشغال روی پیاده روها و خیابان و محل زندگیتون نریزید، آشغالهای منزلتون رو شب قبل از ساعت 10 بذارید بیرون و یا بندازین داخل سطلهای آشغال، کو گوش شنوا ! بازم سد معبر، بازم ریخت و پاش، بازم نذاشتن آشغالها سر ساعت بیرون از منزل. فرداش هم همه هجوم می برند به شهردار و شهرداری و با توهینهای خود از روی ادعا، که فلانی نمیتونه شهر رو تمیز نگه داره، و یکی نیست به این شهروندان بگه که مگه خودتون برای تمیزی این شهر چه گلی به سر خودتون زده اید؟! یکی نیست به این جماعت بی دین و ایمان، بگه مگه خودتون بلایی که به داخل شهر محل زندگیتون میارید، آیا این بلا رو به داخل منزلتون هم میارید؟ حیف به اون ماشینهایی که دارید و سوار می شوید و صبح موقع رفتن به سر کار، آشغالتون رو پرت می کنید بیرون از ماشین، مگه آقا و خانم محترم، آشغال رو صبح می برن میندازن داخل سطل آشغال؟!

وقتی خودمون گوش شنوا نداریم، پس زیاد دم نزنیم که شهرمون به این شکله. ماها داریم نتیجه ی اعمال خودمون را می بینیم. با این اوصاف یه عده آدم دو به همزن مدام مطلب می نویسند که آقای شهردار، اعضای شورای شهر، به مسائل فرهنگی و شهری چرا رسیدگی نمی کنید؟! فعلاً که این بنده خداها تمام امکاناتشان را با این همه کارگران زحمتکش گذاشتند برای جمع آوری آت و آشغالهای حضرات عالی. هنوز هم آثار خرابکاری های دیوارهای مردم و تابلوهای راهنمایی رانندگی و درختان بی زبان و سایه بانهای ایستگاههای تاکسی ها ناشی از تبلیغات، اعلامیه های مرحومین و مغفورین در شهر پا برجاست...وقتی میگن شمالیها، تبریزی ها، مراغه ایها، مرندیها، با کلاسند، خب با کلاس هستند و این با کلاسی از خود رفتارهای اونهاست. خواهشاً کمی نسبت به این مطلب، دقیق باشیم. ممنون

 

1
1