- ارسال کننده: حسن گل محمدی تاریخ: ۹۲/۱۰/۲۱

اینجا میانه است و همه چیزش برعکس!

اینجا میانه است و همه چیزش برعکس!

از قدیم و ندیم همیشه تو فیلم ها و داستان ها دیدیم و شنیدیم که معمولاً خبرنگارها دربه در به دنبال مقامات و سوژه های خبری می دوند و با خواهش و التماس و سماجت بعضی وقت ها موفق می شوند که مخاطلب سئوال خود را متقاعد به لحظه ای درنگ و پاسخگویی یا انجام گفتگویی هرچند کوتاه کرده و پرسش های خود را مطرح کنند. تازه معلوم هم نیست که سئوال شونده پس از شنیدن سئوال، اصل موضوع سئوال را واجد اهمیت لازم و کافی برای پاسخگویی بداند یا نه!

حال با چنین تصویر پس زمینه ای که از خبرنگاری و پرسشگری و پاسخگویی در ذهن داریم بیایید نگاهی بیاندازیم به نحوه ارتباط برخی از مسئولین!! میانه با برخی از خبرنگاران!! شهرستان عزیزمان میانه.

مسئول ابتدا در مقابل سئوالات و پرسشگری های عده ای خبرنگار و فعال سایبری و مردم عادی در فضای مجازی قرار می گیرد. هرچه زور می زند پاسخ قانع کننده ای برای رفع سئوالات و شبهات مردم پیدا نمی کند و خودش متوجه می شود که دستش خالی است و حرف و ادعایش با عملکردش در یک ترازو نمی گنجد.

کم کم سر و صدای مردم و اهل خبر بلند می شود و مسئول نالایق زیر فشار پرسشگری افکار عمومی و خبرنگاران و پرسشگران جسور و آگاه دچار تزلزل و تشویش می شود.

به فکر راه چاره و گریز از این تنگنا می افتد.

از آن جا که در هر صنفی همیشه عده ای نااهل و لقمه چین وجود دارد که از تمام فسلسفه وجودی یک پیشه و یک حرفه فقط و فقط جنبه سوء استفاده اش را بلدند و غیر از تملق و چاپلوسی توشه دیگری در چنته ندارند مدیر نالایق به فکر چاره می افتد و اقدام به شناسایی تعدادی از این ناهلان ارزان قیمت که خود را با ناجوری وصله تن رنجور حرفه پرسشگری و اطلاع رسانی کرده اند می کند و در اتفاقی کاملاً معکوس و غیر متعارف اینبار آقای مسئول نالایق خود به سراغ بادمجان دور قابچین های نالایق تر از خود می رود، آن ها را به سرای خود دعوت می کند، برایشان نوشابه باز می کند و مثل مرغ کرچ آن ها را زیر پرهای خود می گیرد تا پس از مدتی جوجه خبرنگارنماهای قدقدقدا سر از تخم دربیاورند.

 این نوع جوجه خبرنگارنماها از آن جا که زیر پرهای مسئول نالایق سر از تخم درآورده اند از همان بدو تولد به جای جیک جیک پرسشگرانه قد قد مداحانه سر می دهند و هر آوازی را که از سوی مدیر نالایق دیکته شود طوطی وار تکرار می کنند و برای انعکاس پژواک آن در جامعه تمام زور خود را می زنند.

آن ها به جای ساختن جمله های پرسشی و طرح آن ها در مقابل آقای مسئول؛ به طور کلّ جملات خبری با افعال شد، می شود و خواهد شد تولید می کنند و جوری وانمود می کنند که انگار همه چیز بر وفق مراد است و هیچ جایی برای پرسش و سئوال باقی نمانده است.

این جوجه ها بزرگتر که می شوند تبدیل به ابزاری می شوند که در متون عهد قدیم آن را "بوق" نامیده اند و با حضور مدرن خود در فضای مجازی عصر پسامدرن نوستالژی جارچی های سلاطین عهد بوق را در ذهن زنده می کنند.

اینجا میانه است و خیلی از بازی هایش همین جوری برعکس است و بر مدار مخالف می چرخد.

 
1
2
3
1 2 3