- ارسال کننده: بین الحرمین تاریخ: ۹۲/۰۹/۱۳

بانوی کارآفرین موفق و جوان/خانم حنیفه زاده اهل میانه

 

خانه گسترش زنجان در حمایت از سرمایه گذاران تاسیس می شود

 

اشاره: پریسا حنیفه‌زاده متولد ۱۳۵۷ در شهر میانه است که تا پیش از ازدواج در تهران زندگی می‌کرد اما بعد از متأهل شدن برای کار و زندگی به زنجان آمده‌اند. او دارای تحصیلات مدیریت اجرایی است، دلایل مهاجرت این کارآفرین جوان به زنجان و پروژه‌هایی را که در حوزه‌های آموزشی، فرهنگی و سلامت سرمایه‌گذاری کرده یا در حال سرمایه‌گذاری است را با هم در ذیل می‌خوانیم.

-        سرکار خانم حنیفه‌زاده، شما متولد میانه هستید، در تهران تحصیل کرده‌اید و آن‌وقت برای زندگی و کارآفرینی به زنجان آمده‌اید، چی شد که زنجان را انتخاب کرده‌اید؟

بعد از اینکه ازدواج کردم با همسرم تصمیم گرفتیم که برای کار به زنجان بیاییم، پیش از آمدن به این شهر ایده‌های وسیعی نداشتم اما بعد از اینکه در سال ۸۳ به زنجان آمدیم و اوضاع را بررسی کردیم متوجه شدیم که این شهر از پتانسیل‌های بالایی برای جذب سرمایه‌گذاران و همچنین سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف برخوردار است و بخصوص اینکه زنجان شهر پیشرفت است و راحت می‌توان در این شهر رشد کرد و موفق شد.

-        همسر شما هم زنجانی نیستند؟

نه، ولی ریشه خانوادگی ایشان به زنجان برمی‌گردد.

-        شما برای کار به این شهر آمدید با چه ایده و تفکری وارد شدید؟

روزی که می‌آمدیم به این فکر می‌کردم که برای داشتن یک زندگی ؟؟؟؟؟ برای خودم کارآفرینی کنم و بتوانیم زندگی سالم‌تری داشته باشیم پیش از آن ما در تهران بودیم.

-        معمولاً اکثر شهروندان حتی زنجانی‌ها ترجیح می‌دهند که برای کار و زندگی به تهران بروند تا بتوانند آنجا پیشرفت کنند؟

نه، من این دیدگاه را ندارم، از ابتدا ارزیابی من این بود که تهران برای افرادی امثال من که می‌خواهند کارآفرینی کنند شهر مناسبی نیست، تهران یک بیس قوی برای کار می‌خواهد نه اینکه افرادی مانند من جویای رشد هستند.

-        ولی همه امکانات در تهران به عنوان پایتخت ایران اسلامی معطوف شده و برخی اعتقاد دارند حتی اگر دست خالی و بدون سرمایه هم به آن شهر بروی باز بهتر از زنجان و شهرهایی از این دست می‌توانی موفق باشی؟

بله، اگر بخواهی کارمند دولت باشی قطعاً همین‌طور است و زندگی کارمندی در تهران فراهم است و تخصص آنجا خریدار دارد اما برای کارآفرینی شهرستان‌ها بهتر از تهران است و اگر شهرستان‌ها را بخواهیم ارزیابی کنیم آن شهرهایی که نزدیک تهران هستند و در شاهراه‌ها قرار دارند بهترین گزینه به شمار می‌روند.

-        خب، با این حساب که قزوین از زنجان نزدیک‌تر به تهران است، شما چرا آن شهر را برای کار و زندگی انتخاب نکرده‌اید و زنجان را ترجیح داده‌اید؟

من آذری‌زبان هستم و خیلی زبان مادریم را دوست دارم و علاوه بر اینکه به ایرانی بودنم ارزش قائل هستم به نژادم بسیار علاقه‌مند هستم و زنجان را انتخاب کردم به این دلیل که هم یک شهر آذری است و هم اینکه برای سرمایه‌گذاری از ظرفیت‌های بالایی برخوردار است که باید آن‌ها را به سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی معرفی کرد.

-        خب، زنجان از چه پتانسیل‌هایی برخوردار است و به شهری مانند قزوین که یک شهر صنعتی محسوب می‌شود و البته در روزگاری نه چندان دور از توابع زنجان بود، ارجحیت دارد؟

ببینید، قزوین با اینکه به لحاظ مسافت به تهران نزدیک است اما شاهراه نیست، زنجان در گلوگاه منطقه شمالغرب کشور قرار دارد و برای ارائه انواع خدمات هم داخل استان و هم به استان‌های هم‌جوار و منطقه و حتی اروپا بهترین گزینه به شمار می‌رود، زنجان به لحاظ استراتژی و موقعیت جغرافیایی در منطقه شمالغرب فوق‌العاده است به طوری که هم در مرکز منطقه شمالغرب قرار دارد و هم اینکه استان‌های منطقه را به هم متصل می‌کند و علاوه بر این زنجان از فرهنگ مطلوبی برای زندگی کردن برخوردار است.

-        مفهوم زندگی در این شهر چیست؟

به نظر من قرار گرفتن خانواده در کنار هم است.

-        این مسئله در شهرهای دیگر امکان‌پذیر نیست؟

خب، وجود دارد ولی کلانشهری مانند تهران را در نظر بگیرید که مشکلات خاص خود را دارد، حداقل اینکه دوری مسافت خانه تا محل کار این اجازه را کمتر به شهروندان می‌دهد که در طول روز نیز خانواده کنار هم باشند و حداقل غذای خود را سر یک سفره نخورند، زنجان یک شهر در حال توسعه است.

-        پس از نگاه شما مفهوم خانواده یعنی در کنار هم بودن افراد است در طول روز؟

بله، دقیقاً. غیر از این سلامتی است که تک‌تک اعضای خانواده از آن برخوردار می‌شوند بخصوص فرزندان، پدر و مادرها تمام تلاش خود را می‌کنند تا فرزندان در رفاه و آرامش باشند ولی وقتی محیط ناسالم بود هرگز به این هدف نمی‌رسند و من فکر می‌کنم زبان برای کارآفرینی و زندگی سالم کردن فراهم است و این شهر هنوز اصالت خود را حفظ کرده و شهر سالمی است و به نظر من ستاد سرمایه‌گذاری استان برای جذب سرمایه‌گذاران باید روی این مسائل مانور دهد، امنیت برای سرمایه‌گذاران مهم است و زنجان از شهرهای امن کشور است و بخصوص اینکه افرادی مانند من که کارآفرین هستند امنیت برای خانواده‌ام و بخصوص فرزندم اهمیت دارد.

-        چند تا فرزند دارید؟

یک دختر ۸ ساله دارم و اسمش ملیکا است.

-        خدا حفظش کند، وقتی شما سر کار هستید چه کسی از ملیکا خانم مراقبت می‌کند؟

در خانه می‌ماند، من بیشتر وقتم صرف کار می‌شود حتی در دوران بارداری نیز روزی ۱۰ ساعت کار می‌کردم و الان نیز چنین است و ۲، ۳ روز اول را بعد از تولد ملیکا استراحت کردم بعد از آن دوباره به سر کار برگشتم و یکی دو بار هم بیمار شدم استراحت کرده‌ام بعد از آن همیشه سر کار بوده‌ام.

-        شما کار را به سلامتی ترجیح می‌دهید؟

بحث سلامتی نیست، بحث توانمندی است، هر انسانی از چیزی لذت می‌برد و من هم از کار کردن لذت می‌برم و وقتی در خانه می‌مانم اذیت می‌شوم، من تا به امروز این نیاز را حس کرده‌ام که زمان کوتاه است و باید فعالیت بیشتری داشته باشم.

-        در زنجان قوم و خویش هم دارید؟

بله، از بستگان همسرم در زنجان زندگی می‌کنند.

-        بسیار خب، خانم حنیفه‌زاده آیا زنجان را با مطالعه قبلی برای سرمایه‌گذاری انتخاب کردید؟

بعضی مواقع اتفاقاتی در زندگی برای آدم می‌افتد که قابل پیش‌بینی و ارزیابی و مطالعه نیست که ممکن است همان اتفاقات تبدیل به یک فرصت ایده‌آل شود، انتخاب من در مورد کار در زنجان کاملاً آگاهانه نبود اما فکر می‌کنم دقیق بود، سال ۸۳ که به زنجان آمدیم یک کار آموزشی را شروع کردیم از روز اول نگاهم این بود که بتوانیم یک دانشگاه بین‌المللی تأسیس کنیم اما مشکلات خیلی زیاد بود ما در اواخر دولت هشتم به زنجان آمدیم در کوتاه زمانی تمام مدیران تغییر کردند و همین مسئله باعث شد که اندیشه‌ها و ایده‌های ما نیز دست‌خوش تغییر شود.

-        چرا؟

به خاطر اینکه تصمیم‌هایی که برای اخذ مجوز دانشگاه معرفی کرده بودیم همگی به راحتی کنار گذاشته شدند و سلاحیت‌های دیگری برای ادامه کار مطرح شد و کار خیلی پیچیده شد اما مسیر، مسیر خوبی بود و نگاهم انجام یک کار نو برای شهر بود و همین مسئله باعث شد که درب‌های جدیدی به رویمان باز شود، ما در ابتدا به فکر ایجاد یکی از بزرگترین مراکز آموزشی مهارتی در منطقه شمالغرب کشور بودیم، نگاهم از دانشگاه تیف استرالیا حاصل شد، این دانشگاه اصلاً کارشناس با مدرک لیسانس تربیت نمی‌کند، دکترا نمی‌دهد بلکه مدرک فوق‌دیپلم مهارتی ارائه می‌دهد هر رشته‌ای را به صورت کامل یاد می‌دهد. این مجموعه من را خیلی مجذوب کرد وقتی دیدم چگونه نیروی کار آموزش‌دیده را چگونه به بازار کار تحویل می‌دهد و افراد ماهر را تربیت می‌کند که هرکدام آن‌ها صنعت را اداره می‌کنند بسیار جالب بود.

-        از نظر شما نگاه صنعتی در کشوری مانند استرالیا و ایران چگونه است؟

خب، وقتی از صنعت حرف می‌زنیم دیدگاه این است که یک کارگر صنعتی بتواند همه کار بکند در حالی که نگاه صنعتی این است که یک نیروی کاملاً آموزش‌دیده به بازار تحویل دهید، در استرالیا هر نیروی کاری که بخواهد در هر حوزه کار کند حتماً باید در آن حوزه حداقل ۳ سال دوره آموزشی لازم را طی کند در حالی که در ایران از نظر شهروندان خیلی از کارها حتی نیاز به آموزش هم ندارد، آن‌ها فرد را از تحصیل در مدارس ابتدایی تا دانشگاه صرفاً برای کار تربیت می‌کنند و همین مسئله باعث رشد چرخ‌های اقتصاد و صنعت در آن کشورهاست، من هم علاقه‌مند بودم که چنین مجموعه آموزشی را ایجاد کنم و نیروی کار تربیت کنیم.

-        فکر می‌کنم وظیفه سازمان فنی و حرفه‌ای در کشورمان تربیت نیروی کار ماهر باشد؟

بله، سازمان فنی و حرفه‌ای مسئول این کار است اما آموزش‌های فنی و حرفه‌ای هیچ‌گاه نتوانسته آن جایگاه لازم را پیدا کند افرادی که در آن مراکز آموزش دیده‌اند بعد از اتمام دوره‌ها هرگز آن مهارت لازم را نیاموخته‌اند.

-        فکر می‌کنید چه دلایلی باعث شده‌اند که آموزش‌های فنی و حرفه‌ای نیازها را برآورده نکند؟

ببینید، یک واقعیت‌هایی وجود دارد و آن هم اهمیتی است که در کشور ایران آموزش داده نمی‌شود و بیشتر به مدرک بها می‌دهند.

-        چه کسانی، افرادی که آموزش‌دهنده هستند یا افرادی که آموزش‌گیرنده‌اند؟

فرقی نمی‌کند، هر دو قشر، در ایران فقط به مدرک بها داده می‌شود، افراد عاشق این هستند که دکتر و مهندس بشوند اما وقتی آن دانش را بدون توجه به مدرک می‌آموزند برای ادامه کار در آن رشته علاقه‌ای ندارند چون مردم همدیگر را با عناوین قضاوت می‌کنند، وقتی به من نوعی خانم دکتر می‌گویند یک جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کنم و در نتیجه به دنبال کسب علم نیستم بلکه در پی مدرک هستم.

-        خانم حنیفه‌زاده، برای اینکه نگرش‌ها تغییر کند چه اتفاقاتی باید بیفتد؟ و از کجا باید شروع کرد؟

اتفاقاً این سؤال را من همیشه از خودم می‌پرسم و می‌گویم که ما مردم همیشه ناراضی هستیم و این یک واقعیت است و شما نمی‌توانید در هر دوره زمانی مردم ایران را اراضی بیابید، علتش چیست؟ علت این است که مردم نمی‌دانند در کجا قرار دارند و به کجا می‌خواهند برسد، آمال و آرزو دارند مثل ارپا شوند مثلمردمان کشورهای ژاپن پیشرفت کنند ولی جالب است در مراجعه و مواجهه با آن کشورها فقط شاهر را می‌بینند و به این توجه نمی‌کنند که چگونه به آنجا رسیده‌اند، دوست ندارند بررسی کنند فقط نتیجه را می‌نگرند و خیلی راحت قضاوت می‌کنند، اگر می‌خواهیم واقعاً اوضاع را تغییر دهیم باید از خودمان شروع کنیم و نگاهمان را عوض کنیم، اجازه دهید یک موضوع جالبی را بگویم، وقتی ژاپن شروع به آموزش مردمانش می‌کند و آموزش‌های مدرن را جایگزین سیستم اکابری بکنید زمانی است که امیرکبیر مدرسه دارالفنون را در ایران تأسیس می‌کند و ایران و ژاپن آموزش نوین را با هم شروع می‌کنند ولی امروزه ژاپن کجاست و ایران کجا؟ بررسی‌های مختلفی در این خصوص صورت گرفته و مشخص شده که بعد از جنگ جهانی دوم و از بین رفتم ژاپن سیاستمداران این کشور برای احیا و بازسازی کشور جمع می‌شوند و برعکس ایران عمل می‌کند، آن‌ها فضاهای زیادی را به مدارس و مراکز آموزشی و علمی می‌دهند و برای زندگی یک خانواده ۴ نفره ۵۰ متر تعریف می‌کنند در حالی که در ایران فضاهای آموزشی کوچک و خانه‌ها بزرگ می‌شود، اگر می‌خواهیم تغییر کنیم باید از آموزش‌های ابتدایی و از فرزندان شروع کنیم که یاد می‌گیرند چگونه وارد جامعه شوند و به این بچه‌ها یاد بدهیم که چگونه کار کنند تا کشور توسعه پیدا کند، رکن اصلی پیشرفت آموزش است و تا زمانی که فقط دنبال مقصر می‌گردیم نمی‌توانیم تکنولوژی و پیشرفت کسب کنیم.

-        در قرن ۲۱ فکر می‌کنید برای پیشرفت کردن پول حرف اول را می‌زند یا دانش؟

دانش و دانایی، ملتی می‌توانند پیشرفت کنند که دانایی بیشتر دارند و دانش سرمایه اولیه آن‌ها است.

-        برای تحقق این امر، جرقه اولیه را چه کسی باید بزند، دولت؟ ملت؟ تشکل‌های غیردولتی؟

من اعتقاد دارم در ایران دولت از مردم جدا نیست، این فرزندان مردم هستند که حاکم کشور می‌شوند بنابراین اگر مردم تغییر کند حتماً دولت هم تغییر می‌کند، از یک کشور دکتر که دولت نمی‌آوریم، بنابراین برای تغییر لازم است دولت و مردم مکمل هم باشند و از آموزش شروع شود.

-        آموزش یعنی چه؟

آموزش به یاد آوردن آن چیزی است که شما به یاد دارید، باید به یاد داشته باشیم که نباید در کارمان کم‌کاری کنیم و از کار بدزدیم، یکی از مشکلات حال حاضر کشور ما کم‌کاری نیروهای کار است، وقتی با صنعت‌کاران صحبت می‌کنیم از کار نیروهایشان گله دارند.

-        وقتی دلیل را بررسی می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که کارگران معتقدند حقوق و دستمزدی که می‌گیرند در قبال حجم کار و مدت زمان کار ناچیز است؟

نه، من این را نمی‌پذیرم و باور ندارم، ما ایرانی‌ها یک سری نقاط ضعف داریم، وقتی قراردادی را امضا می‌کنیم این امضا را به امید لغو قرارداد انجام می‌دهیم کارگری که می‌پذیرد در ازای ۳۷۰ هزار تومان کار کند و قرارداد را امضا می‌کند اما به خود می‌گوید اشکالی ندارد حقوق را می‌گیرم اما کار نمی‌کنم، این تفکر غلط است، اگر افراد یاد بگیرند که بگویند من قرارداد را امضا نمی‌کنم مگر اینکه مثلاً حقوقم را ۴۷۰ هزار تومان بکنید آن موقع به کار بها می‌دهد.

-        این مسائل ریشه فرهنگی و روانی دارند؟

بله، همین طور است، در کشورهای پیشرفته نیروهای کار به شغل خود به محیط کاری خود ارزش و اعبار می‌بخشند و این فرهنگ باید در نیروی کار ایرانی و محیط‌های صنعتی نیز حاکم شود، در زنجان اگر الان یک نفر برود و گاوه‌زنگ را از جا بکند هیچ‌کس اعتراض نمی‌کند، برای اینکه همه می‌گوییم «به من چه» و این در زندگی ما حاکم است در حالی که این تفکر باید تغییر کند.

-        این ناهنجاری اجتماعی متأثر از چیست؟

دانش، من عقبه همه موضوعات را در نادانی می‎‌‎بینم.

-        ولی تاریخ کشور را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که از یک تمدن غنی برخورداریم؟

من با نظر مخالفم چون ما تمدن‌های دیگر را نمی‌شناسیم و خودمان را برتر می‌دانیم، اگر تمدن ایران برتر و غنی بود امروزه نباید جایگاه امروزی را در توسعه داشتیم بلکه باید خیلی پیشرفته‌تر بودیم.

-        اگر نتوانستیم خوب پیشرفت کنیم دلیل را در تحریم‌ها نمی‌دانید؟

نه، تحریم‌ محدودیت نیست، تحریم در کشور ما یک فرصت ایجاد می‌کند، ما باید ریشه‌های فرهنگی خود را اصلاح کنیم، کشور ایران برای زندگی بسیار مناسب است شرایطی که کشورهای دیگر برای زندگی دارند در ایران وجود ندارد و این یک فرصت محسوب می‌شود و زندگی در ایران راحت است.

-        به چه کشورهایی سفر کرده‌اید؟

اکثر کشورهای اروپایی را رفته‌ام.

-        دلیل سفرتان؟

خانوادگی بود، خانواده من در خارج از کشور زندگی می‌کنند.

-        کدام کشور؟

آلمان.

-        شما چرا نرفته‌اید؟

چون من ایران را برای کار و زندگی می‌پسندم.

-        ولی در همین ایران و در زنجان آنچنان که اشاره کردید با تغییر یک دولت و آمدن دولت جدید، طرح کارآفرینی شما دستخوش تغییر شد؟

بله، در سال ۸۳ می‌خواستم دانشگاه بین‌المللی تأسیس کنم که با دانشگاه‌های انکلستان در ارتباط باشد و نماینده آن دانشگاه‌ها باشد و دانشجویان ۲ سال در اینجا درس بخوانند و برای ادامه تحصیل به لندن بروند لذا استادهایی را با این تناسب به زنجان دعوت کردیم که یکی از آنان دکتر ؟؟؟؟ بود که ۹ مدرک دکترا داشتند، دیگری دکتر عادل یغما بودند که ایشان جزو مشاهیر ایران هستند، متأسفانه بعد از تغییرات مدیریتی در دولت، سخت‌گیری‌ها در گزینش زیاد شده یکی از شرایط گزینش اعضای هیئت علمی براساس نظر دولت، شرط تأهل بود و چون دکتر یغمایی ۷۶ ساله مجرد بودند نتوانستند عضو هیئت علمی شوند.

-        چرا ازدواج نکرده بودند؟

چون عاشق تحصیل بود، به هر صورت پروژه متوقف شد.

-        به خاطر یک فرد؟

به خاطر یک فرد نبود، به خاطر یک هیئت بود، اعضای این هیئت به هم وابسته بودند و لیدر هیئت دکتر یغما بود و با کنار رفتن ایشان سایر اعضا هم حاضر به همکاری نشدند.

-        چرا از ایشان در سایه استفاده نکردید؟

خب، مشابه این موضوع را در احداث و سرمایه‌گذاری بیمارستان زنان و زایمان و مرکز پژوهش ناباروری پرستو نیز مواجه شدیم ولی پافشاری کردیم و موفق شدیم ولی سیاست ما این نیست که از افراد در سایه استفاده کنیم و نمی‌توانیم از افراد به خاطر نقص قوانین استفاده کنیم بلکه سیاست ما این است که با مقاومت آن ؟؟؟؟ را از بین ببریم، در آن پروژه با استاندار محترم صحبت کده بودیم که برای احداث سایت دانشگاه ۱۶۰ هکتار زمین بدهند و سرمایه‌گذاران خارجی بودند ولی طرح اجرا نشد ولی ما فعالیت آموزشی خود را ادامه دادیم و بعد از ۸ سال ایده مهارتی را پیاده کردیم و افرادی را در مرکز علوم و فنون زنجان تربیت می‌کنیم که بلافاصله جذب شرکت‌ها و مراکز صنعتی بزرگ می‌شوند.

-        مرکز علمی کاربردی را هم ایجاد کرده‌اید؟

بله، با کمک حزب کارگر مجوز مرکز  آموزشی علمی کاربردی را اخذ کرده‌ایم، نگاه این دانشگاه فقط و فقط تربیت نیروی ماهر کار خواهد بود و کارگر و کارفما به صورت دوجانبه از این آموزش‌های مهارتی بهره‌مند بشوند و فرد تحصیلکرده بتواند از قبل دوره‌ای که سپری کرده است برای خود درآمد ایجاد کند.

-        رویکرد آموزش‌های شما بیشتر چه بخش‌هایی را شامل می‌شود؟

صنعت، دلم می‌خواهد دانش مردم زنجان را در حوزه صنعت ارتقا بدهم و بخصوص مدیران صنعتی تربیت کنیم، متأسفانه صنعت توسط کسانی اداره می‌شود که آنچنان با شیوه مدیریت صنعتی آشنا نیستند.

-        چند درصد صنعتگران علم مدیریت را ندارند؟

من آمار دقیقی ندارم، ولی عمدتاً با آن‌هایی که صحبت کرده‌ام بیشتر مدیران سنتی بوده‌اند، در صنعت ما یک آفتی وجود دارد و آن هم بحث مدیریت مهندسین است در صورتی که مهندسان باید کار کنند در خط تولید باشند و مدیریت با افرادی باشد که دارای علم مدیریت هستند، مدیران صنعتی به دنبال پیشرفت هستند و برای این کار نیاز به آموزش دارند و این باور وقتی ایجاد می‌شود که اساتید نیز حرف‌هایی برای گفتن داشته باشند و صرفاً مبانی ساده را تدریس نکنند، واقعاً برای صنعتگران تجزیه و تحلیل کنند که بهره‌وری چرا پایین است، چرا تولید کم است، چرا صادرات پایین است، مشکلات واقعی صنعت در این کلاس‌ها بررسی شود.

-        تحلیل خود شما از این مفاهیم که گفتید چیست؟

زنجان مشکلات خاص خود را دارد، افرادی وارد صنعت و سرمایه‌گذاری شده‌اند که عمدتاً تحصیلکرده بوده‌اند نه سرمایه‌دار، از سوی دیگر بانک‌‌ها همراه با صنعت نیستند و جلدی که به خود گرفته‌اند یک جلد ؟؟؟؟ است و دارند فروش پول می‌کنند، یکی دیگر از مشکلات علم پایین مدیریت مدیران صنعتی است، وقتی یک نفر می‌رود و مجوز می‌گیرد شاید آنچنان مطالعه نکرده و صرفاً شنیده که مثلاً کارخانه شیر به لحاظ اقتصادی زودبازده است یا شنیده کارخانه روی خوب است و می‌رود کارخانه تأسیس می‌کند و وقتی بدون اطلاعات وارد کار می‌شود دچار مشکل میشود و اینجاست که بهره‌وری پایین می‌آید، تولید دچار مشکل می‌شود، صادرات صورت نمی‌گیرد و خیلی چیزهای دیگر. موضوع دیگر عملکرد بخش فروش و بازرگانی کارخانجات است که سنتی کار می‌کنند و بهتر است سازمان صنایع به کارآفرینان دوره‌های آموزشی برگراز کند از شیوه‌های مدیریت و کارخانه‌داری گرفته تا فروش و بازاریابی. اگر سرمایه‌گذاران فقط یک دوره آموزش‌های مناسب را سپری کند مطمئن باشید در یک بخش سرمایه‌گذاری نخواهند کرد و در بخش‌های مختلف سرمایه‌گذاری می‌کند.

-        سرمایه‌گذار باید در بدو سرمایه‌گذاری چه مسائلی را بداند؟

سرمایه‌گذار و تولیدکننده و صنعتگر حتماً باید در حوزه‌های مختلف دانایی داشته باشد، اقتصاد را بشناسد، پول را بشناسد، به بازارهای جهانی اشرافیت داشته باشد، با افت و خیز جلو نرود تا به جایی برد.

-        خانم حنیفه‌زاده، نقش تشکل‌های غیردولتی مانند خانه صنعت و معدن را چطور ارزیابی می‌کنید؟

نگاه من به تشکل‌های غیردولتی مثبت است و اعتقاد دارم باید این تشکل‌ها افزایش بیابند، خانه صنعت و معدن می‌تواند جایگاه مناسبی داشته باشد و سبب رشد صنعت و معدن گردد، در کل دنیا دولت‌ها دست و پاگیرتر عمل می‌کند و این بخش خصوصی است که می‌تواند با ورود به بخش‌های مختلف سرمایه‌گذاری اسباب رشد جامعه را فراهم آورد، ما به دنبال این هستیم که با صنعتگران خانه گسترش زنجان را راه‌اندازی کنیم.

-        آن‌وقت این تشکل چه مسئولیتی خواهد داشت؟

وظیفه آن جذب سرمایه‌گذار، مدیریت سرمایه‌گذار و دعوت از سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری در زنجان خواهد بود.

-        فکر می‌کنید سیستم دولتی مجوز کار را بدهد؟

بله، الان کشور در شرایطی است که نیاز به سرمایه‌گذاری دارد و استان‌هایی مانند زنجان تشنه سرمایه‌گذاری هستند و دولت هم کمک خواهد کرد.

-        وقتی یک طرح بکر شما به خاطر مجرد بودن یک عضو هیئت علمی راکد می‌شود، چطور فکر می‌کنید که اجازه بدهند چنین مرکزی را ایجاد کنید در صورتی که ما در استان ستاد حمایت از سرمایه‌گذاران را داریم؟

اتفاقاً تفکر ایجاد چنین مرکزی آن موقع در من شکل گرفت که خودم به عنوان یک سرمایه‌گذار و کارآفرین دچار مشکل شدم، اگر آن روز از دلسوزان و افراد بومی زنجان کسی بود که طرح را از ما می‌گرفت و پیگیر مسائل اداری و اخذ مجوز می‌شد و ارتباطش بیشتر از ما بود و به استاندار و دیگر مسئولان دسترسی راحتی داشت قطعاً می‌توانستیم طرح را اجرا کنیم ما آن موقع کاملاً ناشناس بودیم، به مسئولان دسترسی نداشتیم و نمی‌دانستیم به کجا برویم و همین مسائل باعث شد که طرح اجرایی نگردید، ولی الان موقعیت طوری است که با اکثر مدیران و مسئولان شهر و استان ارتباط داریم و وقتی خانه گسترش زنجان را تشکیل دهیم می‌توانیم حامی سرمایه‌گذاران باشیم و کمک می‌کنیم طرح اجرا شود یا اگر سرمایه‎‌گذار طرح نداشته باشد براساس شناختی که از زنجان داریم و براساس توانمندی‌های استان طرح ارائه می‌دهیم و خودمان هم کارهای اداری را پیگیری می‌کنیم و سرمایه‌گذار وارد گود بهره‌برداری از پروژه و ادامه کار می‌شود.

-        می‌خواهید سیستم کشور استرالیا را در زنجان اجرا کنید؟

بله، امیدوارم که با کمک دستگاه‌های دولتی و تشکل‌های غیردولتی مانند خانه صنعت و معدن این کار را بکنیم.

-        ابزارها را در اختیار دارید؟

بله، جلساتی را با مدیران صنعتی برگزار کرده‌ایم با افراد فعال مختلف حوزه‌های سرمایه‌گذاری، صنعتی، معدنی و بازرگانی اعم از جوان و پیشکسوت صحبت و رایزنی کرده‌ایم و ظرفیت لازم وجود دارد و همه اعلام کرده‌اند برای پیشرفت زنجان کمک کنند.

-        نیاز حال حاضر صنعت زنجان را چه می‌دانید؟

دانش و آموزش که علم همه مشکلات این حوز را مرتفع می‌کند. صنعت بدون علم معنا ندارد.

-        روزی که وارد زنجان می‌شدید غیر از ایده‌هایتان دیگر چه سرمایه‌ای به همراه داشتید؟

من با سرمایه متوسطی وارد زنجان شدم و با خودم ۱۰۰ میلیون تومان پول آوردم.

-        این مبلغ متعلق به شما بود یا همسرتان؟

نه، متعلق به هر دوی ما بود، ما چیزی را از هم جدا نمی‌کنیم.

-        قبلاً کار کرده بودید و آن مبلغ را اندوخته بودید یا وام بانکی و چیزی شبیه این بود؟

نه، وام بانکی نبود بلکه کمکی بود که والدین کردند برای انجام کار.

-        پس از طرف خانواده حمایت شدید، امروزه وقتی با جوانان صحبت می‌کنیم که چرا با وجود داشتن علم و دانش سراغ سرمایه‌گذاری نمی‌روند می‌گویند که سرمایه و پشتیبانی لازم را ندارند و نمی‌توانند و فقط می‌خواهند یک شغل دولتی داشته باشند و پشت‌میزنشین باشند، نظر شما چیست؟

من فکر می‌کنم دولت از افرادی که می‌خواهند شغل ایجاد کنند حمایت می‌کند و وام می‌پردازد، حتماً لازم نیست یک کاری را با هزینه‌های هنگفت شروع کرد، می‌توان با سرمایه کم اما با ایده خوب کارآفرین شد.

-        ولی برخی کارشناسان اعتقاد دارند که تسهیلات بانکی در هرجا پاسخگو نیست و عمدتاً افراد به جای کارآفرینی به بدهکاران بیکار تبدیل می‌شوند؟

خب، علت این است که افراد از تسهیلات درست و در جای خود استفاده نمی‌کنند و یا بدون دانش رفتار می‌کنند و کار شروع می‌کنند و نیازسنجی نمی‌کنند که چه شغلی نیاز جامعه است و چه درآمدی می‌تواند داشته باشد، من اعتقاد ندارم که دولت باید به جوانان کار بدهد ما در کشور سوسیالیتی که زندگی نمی‌کنیم بلکه کشورمان اسلامی است و معتقدم ملت باید کار ایجاد کنند حتی برای دولت.

-        چطور باید چنین کاری کرد؟

خب، الان دنیا، دنیای IT است، دنیای تکنولوژی است، یک دانش‌آموز می‌تواند پول درآورد، چگونه، با یادگیری طراحی، فتوشاپ و… می‌توان در خانه عروسک درست کرد، خودکار درست کرد همه کار می‌شود کرد، فقط کافی است دانش داشته باشید و تولید را بیاموزید و بازار فروش را بشناسید. وقتی کشوری مانند آلمان بعد از جنگ جهانی، خرابه‌ها را آباد می‌کند چطور می‌شود آن‌ها که نفت و گاز نداشتند، آن‌ها از صفر شروع کرده‌اند با دانش رفتار کرده‌اند و کار کرده‌اند ولی مردم ایران دولت دارد پیشت ‌میز بنشینند و به جای ۸ ساعت، یک ساعت کار کنند و بعد بگویند اوضاع مملکت خوب نیست.

-        خانم حنیفه‌زاده، در مجموعه برای چند نفر شغل ایجاد کرده‌اید؟

مستقیم و غیرمستقیم بیش از ۷۰ نفر است.

-        در طول روز چند ساعت کار می‌کنند؟

پرسنل من در زو ۸ ساعت کار می‌کنند.

-        ۸ ساعت مفید؟

بله، صددرصد.

-        حتی یک دقیقه هم بیکار نیستند؟

نه به هیچ وجه.

-        چه کار کرده‌اید که این اتفاق افتاده است؟

اول این را بگویم که پرسنل خوب و کارایی داریم، دوم اینکه اینجا سیستم دولتی نیست و با فعالیت آنان ما درآمد ایجاد می‌کنیم، سوم اینکه بین بنده و همکارانم یک رابطه خوب برقرار است و همکارانم از اینکه در این مجموعه کار می‌کنند خوشحال هستند.

-        این رابطه را چه کسی تعریف کرده است؟

قطعاً موضوعات را مدیران تعریف می‌کنند و پرسنل آن‌ها را می‌پذیرند.

-        حداقل حقوقی که به همکارانتان می‌پردازید؟

حقوق پایه را می‌پردازیم، از ۳۷۰ هزار تومان گرفته تا بالا، استادی را دارم که برای ۸ ساعت تدریس ۵۰۰ هزار و برای استاد دیگر ۸۰۰ هزار تومان هزینه می‌کنم.

-        این استادها چه تفاوت‌هایی دارند؟

تفاوت در بیان، تفاوت در سواد، بعضی از استادان خودشان را در دل دانشجویان جای می‌کنند.

-        چه دوره‌هایی را برگزار می‌کنید؟

بالغ بر ۱۶۰ دوره مدیریتی را برگزار می‌کنیم و نزدیک به ۶۰ دوره IT را برگزار می‌کنیم.

-        چند نفر در مجموعه آموزش دیده‌اند؟

نفر نمی‌توانم بگویم ولی بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر در سال آموزش داریم.

-        مدرک هم صادر می‌کنید؟

بله، براساس دوره‌هایی که برگزار می‌کنیم از طریق اداره استاندارد، سازمان فنی و حرفه‌ای و سازمان صنعت، معدن و تجارت گواهی‌نامه‌ها را صادر می‌کنیم.

-        غیر از حوزه آموزش در چه بخش‌های دیگری سرمایه‌گذاری کرده‌اید؟

یکی از سهامداران بیمارستان پرستو هستم که این پروژه با مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی در حال اجرا است و من آنجا به عنوان رئیس هیئت مدیره فعالیت دارم، علاوه بر این قصد داریم در پشت مجموعه تاریخی رختشویخانه زنجان مجتمع تجاری در حوزه صنایع دستی احداث کنیم در زمینی به مساحت ۲۱ هزار مترمربع که در حال حاضر زمین پروژه را با اعتباری بالغ بر ۵/۸ میلیارد تومان تملک کرده‌ایم و در حال اخذ مجوز هستیم و می‌خواهیم آنجا در کنار بازار فروش به بحث آموزش و احیای صنایع دستی زنجان مانند چاقو، ملیله و… به صورت مدرن وارد شویم.

-        خبری شنیدم مبنی بر اینکه مجوز تأسیس دانشگاه بین‌المللی پردیس را گرفته‌اید؟

بله، دانشگاه‌های پردیس زیرنظر دانشگاه‌های دولتی ایجاد می‌شود، با زحمات آقای دکتر افشارچی، رئیس دانشگاه زنجان و رایزنی‌های ما، دانشگاه پردیس راه‌اندازی می‌شود، معمولاً دانشگاه‌های پردیس در مناطق آزاد اقتصادی ایجاد می‌شوند ولی این بار زنجان اولین شهری است که بدون داشتن منطقه ویژه و آزاد اقتصادی این واحد دانشگاهی را ایجاد می‌کند.

-        نقش شما در این مجموعه چه خواهد بود؟

ان‌شاءا… در آینده پاسخ این سؤال را می‌دهم.

-        چه رشته‌هایی در این واحد آموزشی ایجاد می‌شود؟

۵۴ رشته تحصیلات تکمیلی ایجاد می‌شود، اجازه بدهید اطلاعات تکمیلی را در آینده نزدیک بدهیم.

-        شما با ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه به زنجان آمدید الان مجموعه سرمایه‌گذاری‌ها و سرمایه‌هایتان چقدر است؟

اجازه بدهید رقمی نگویم، ولی در کل از کارم و سرمایه‌گذاری‌هایم راضی هستم.

-        همسر شما در حال حاضر به چه کاری اشتغال دارند؟

در همین مجموعه علوم و فنون فعالیت دارند.

1
1