- ارسال کننده: اسماعیل مختاری تاریخ: ۹۲/۰۶/۲۳

فراگشتی در آداب و رسوم مردم شهرستان میانه(عید نوروز2)

این مطلب ادامه و قسمت دوم مطلب ((فراگشتی در آداب و رسوم مردم شهرستان میانه(عید نورو1))) در پیوند زیر هست.

http://miyanehpix.miyanali.com/892

کودکان بزرگتر با گرفتن شال یا چادر زنانه بربام همسایه ها رفته و به شال اندازی که به آن قورشاق سالاماق می گفتند مشغول می شدند. شال را از روزنه سقف خانه آویزان می کردند که بمنظور خارج شدن دود تنور و درست در بالای آن تعبیه شده بود بنابراین شال آویزان شده روی کرسی قرار می گرفت. به هر شالی که آویزان می شد مقداری تنقلات و تخم مرغ و گاهی پول می بستند.


البته شال هایی که شناخته شده بود و به اقوام نزدیک تعلق داشت از هدایای بیشتری برخوردار می شد. زیباترین هدایا مربوط به شال پسران نامزد بود که از روزنه بام خانه عروس آویزان می شد. به شال داماد علاوه بر خوردنی های متنوع جوراب دست بافت پشمی پرنقش و نگار و دستمال گلدوزی شده می بستند.
بعد از شال اندازی و جمع آوری هدایا، نوجوانان و جوانان با خوشحالی به خانه برمی گشتند. مادرانی که دختر دم بخت در خانه داشتند برای آگاهی از آینده دختر خود، نیت کرده و پشت درخانه همسایه به فالگوش می نشستند، سخنانی که می شنیدند بازگوکننده وضعیت دختر در سال جدید تلقی می شد. به همین علت در شب چهارشنبه سوری همه سعی می کردند صحبت های امیدآفرین برزبان آورند و بزرگترها صحبت های بچه ها را تحت نظر داشتند تا مبادا کلمات یأس آوری برزبان آورند. بعد از شال اندازی و فالگوش افراد خانواده دور هم جمع می شدند و بزرگترها از سرگذشت های خود و وقایع دیگری که دیده یا شنیده بودند برای دیگران نقل می کردند و البته سعی می شد که خاطرات شیرین نقل شود.
یکی دیگر از رسم های چهارشنبه سوری این بود که زنها بر سر و دست و انگشتان پای خود و همچنین بر دستهای کودکان و نوجوانان حنا می بستند. حتی در بعضی از خانه ها بر پیشانی بز و گوسفند و سایر احشام نیز حنا می بستند و در سپیده صبح احشام را نیز به پای جوی روان می بردند تا اولین آب را از جوی روان بنوشند و معتقد بودند که این کار شگون دارد.
تمام افراد خانواده صبح زود به کنار چشمه ها و جویها و رودخانه های اطراف شهر و روستاها رفته و از روی آبهای روان و پاک صبحگاهی می پریدند و می گفتند :
آغیر لیقیم ، بوغیرلیقیم ، دوش بو سویین اوستونه
یعنی خمودی ها و سستی هایم ، بریزید روی این آب.
همچنین با یک قیچی که به همراه می بردند آب را قیچی می کردند و همین طور مقداری از گیسوی خود را قیچی کرده و به آب می انداختند و معتقد بودند که شگون دارد. این مراسم کنار آب را به زبان محلی{ترکی} نو اوستی می گفتند. بعد از پایان مراسم نو اوستی بزرگترها به خانه برمی گشتند ولی کودکان ساعتها در کنار جوی آب به بازی و شادی می پرداختند.
شب عید که فرا می رسید خانواده هایی که فرزند نامزد در خانه داشتند برای عروس خود عیدی می بردند. در بعضی نقاط عیدی و هدایای چهارشنبه سوری را همزمان می بردند و برای هر یک مراسم جداگانه برگزار نمی شد و در پاره ای نقاط چهارشنبه سوری و عیدی عروس رسم جداگانه داشت.
در عید نوروز مردگان فراموش نمی شدند بلکه در فاصله صبح تا ظهر مردم به قبرستانها رفته و با نثار فاتحه و حلوا درگذشتگان خود را نیز از مراسم و شادی نوروز بی نصیب نمی گذاشتند. زیارت امامزاده ها و اماکن مقدس دیگر نیز جزئی از مراسم عید به شمار می رفت.
قبل از تحویل سال نو سفره عید را پهن می کردند و انواع تنقلات مانند انجیر خشک، مغز گردو ، بادام درختی و بادام زمینی، نخود و کشمش، نقل و نوعی شیرینی که به آن "شکر چورگی" می گفتندو معمولاً از زنجان می آوردند همچنین بعضی میوه در آن می چیدند. آینه و قرآن اولین چیزهایی بودند که در سفره عید قرار می گرفتند.
بزرگ هر خانواده ظرفی به مسجد می برد و از آبی که بر آن دعای تحویل سال و ادعیه دیگر خوانده شده بود بعنوان تبرک به خانه می آورد و همه افراد خانواده از این آب جرعه ای می نوشیدند و بعد از تحویل سال نو و روبوسی، بزرگترها به بچه ها عیدی می دادند. معمولاً اولین عیدی را پدربزرگ به نوه ها و سایر بچه های خانواده می داد و بعد از او نوبت به پدر و عموها می رسید سپس دید و بازدیدها شروع می شد. خانه پدربزرگ مادری و پدربزرگ پدری که جدای از پسران خود زندگی می کردند در اولین مرحله دید و بازدیدها قرار داشت. مادربزرگها نیز تخم مرغ های رنگ شده و جورابهای الوان دست بافت به نوه های خود عیدی می دادند.
یکی دیگر از کارهایی که صبح روز عید انجام می گرفت این بود که مردان همسایه جمع شده و به اتفاق هم به بازدید همسایگان می رفتند. و همچنین رفتن به خانه هایی که عید سیاه آنها بود{عید سیاه =قارا بایرام، خانواده ای که به تازگی عضوی از آن فوت کرده باشد} و خانه اقوام و آشنایانی که فرزندی نداشتند در اولویت قرار داشت. این دید و بازدیدها در چند روز اول عید با شدت و سپس تا روز سیزده بطور پراکنده ادامه داشت. در این فاصله بعضی از خانواده ها به روستاهای دور و نزدیک برای دیدار اقوام و آشنایان می رفتند و چند روزی مهمان می ماندند. روز سیزدهم طبق یک سنت دیرینه تمام خانواده ها با تدارک قبلی به اتفاق چند خانواده از اقوام و آشنایان به بیرون شهر و به باغات اطراف می رفتند و معمولاً غذای سنتی این روز را "کوفته" تشکیل می داد که گوشت آن با گوشت کوب های چوبی بزرگ و برروی تخته چوبی بوسیله مادربزرگها که در این کار تجربه بیشتری داشتند کوبیده می شد. سایر غذاها مانند آش دوغ را در صحرا و باغات می پختند. تاب بازی بچه ها و یا بازی "الک دولک" ، قایم موشک و کمربند بازی سرگرمی خوبی برای بچه ها بود که تا نزدیکی های غروب ادامه داشت.
امروزه این مراسم تغییرات بسیاری کرده است، دیگر از تخم مرغ بازی خبری نیست، افروختن آتش بربالای بام ها چندان عمومیت ندارد، مراسم نواوستی تقریباً منسوخ شده و شب چره های قدیمی جای خود را به شیرینی های مدرن داده است.
با وجود سردخانه ها و وسایل حمل و نقل سریع، انواع میوه ها جای تنقلات قدیمی را گرفته است و بخاریهای نفتی و گازی و سیستم های حرارتی جدید جانشین کرسی های قدیم شده است. از نان های شیرین که با روغن حیوانی و تخم مرغ و ... تهیه می شد امروزه خبری نیست و شیرینی دانمارکی و کیک هلندی و ... جای آنها را گرفته است.
دیگر جورابهای پشمی الوان و دستمال های گلدوزی شده و تخم مرغ های رنگ شده که بعنوان عیدی به بچه ها داده می شد جای خود را به اسکناس های درشت و اسباب بازی های الکترونیکی داده است.
آن مراسم زیبای سنتی به مراسم پرخرجی تبدیل شده که به علت هزینه های سنگین افراد کم درآمد هرگز آرزوی آمدنش را نمی کنند.
سفره های سنتی به وسیله تفاخر تبدیل شده و نوکیسه ها با تعویض سال به سال فرش ها مبل ها و بعضاً زیورآلات زنان و برگزاری میهمانی های پرخرج، ثروت خود را به رخ دیگران می کشندو اختلافات طبقاتی بیش از پیش جلوه می نماید و این مسئله در کنار مسائل اجتماعی دیگر موجب فاصله گرفتن انسانها از یکدیگر گردیده و روز به روز از هم بیگانه تر می شوند. ناگفته نماند که این مراسم در بین طبقات پایین جامعه و روستاها که تا حدودی از هجوم فرهنگ مغرب زمین مصون مانده است اصالت خود را نسبتاً حفظ کرده است.

مأخذ :
فراگشتی در آداب و رسوم مردم شهرستان میانه
پایان نامه کارشناسی آقای قربانعلی میرزایی و خانم مهین حاتمی
(تابستان 1377)
نسخه ای از پایان نامه در کتابخانه پژوهشسرای آموزش و پرورش میانه در دسترس هست.

1
1