- ارسال کننده: قادرحسن زاده تاریخ: ۹۲/۰۶/۱۸

سالار پویان: وضعیت هنری شهرستان سیاه هم نباشد، خاکستری خاکستری است

برنامه یوردوموز، یکی از برنامه های محبوب تلویزیون استان، با اجرای هنرمند نامی تبریزی، جناب آقای مجدآبادی در شهر میانه، میهمان خانه سالار پویان شد.

این سرآغاز نامه من است.

عوامل برنامه یوردوموز که اینبار برای تهیه برنامه به شهر میانه آمده بودند، در خیابانهای شهر به دنبال خانه نویسنده ی جوان امّا خوش ذوق و پرافتخار، و شاید دیگر بتوان گفت مشهور شهرمان، می گشتند تااینکه با کمک آقای رنگساز، خبرنگار صدا و سیمای استان و روابط عمومی فرمانداری ویژه میانه جناب آقای زرین، این کار میسّر و گروه تصویربرداری به اتاق کوچک امّا بسیار زیبا و کاملاً هنری سالار پویان منتقل شدند، که بدون اغراق در کمال سادگی، به یک کلبه ی رویایی شباهت داشت.

راستش هنگامی که دلیل کارگردان برنامه یوردوموز را از انتخاب سالار پویان به عنوان یکی از مصاحبه شوندگان برنامه در شهر میانه جویا شدم، او از وقف عواید فروش کتاب و پر افتخارترین جوان در عرصه فرهنگ و هنر میانه سخن گفت!. بنظر می آید که وقف عواید فروش کتاب آبتنی در مرداب، از سوی نویسنده جوان میانه ای، در دور دستها هم پیچیده و آنان را از صدا و سیمای استان به میانه کشانده است. پس از تازه کردن نفس و آماده کردن مقدمات ضبط برنامه، جناب آقای مجدآبادی که به کلی محو فضای جذاب و هنری اتاق شده بود، در گفتگویی بسیار شنیدنی جویای احوال پویان شده و بر طبق اصول تهیه چنین برنامه هایی، در همان ابتدا پرسید؛ «آقای پویان عزیز، خب تعریف کن روزگارت را؟». سالار پویان نیز، که حال دیگر خلوتگاهش را پُر می دید، پس از تعریف سرگذشت خود در مدت زمانی کوتاه، به زمان حال بازگشت و درحالیکه حاضران از لهجه صریح و شیوایی بیانش خوششان می آمد،  در جواب سوأل مجری که می پرسید، چرا عواید حاصل از فروش کتاب را وقف کرده و چه عاملی باعث چنین حرکت ارزشمند و آموزنده ای در دوران جوانی شده است، گفت:«این نیت من و یک موضوع خصوصی بود!»، امّا زمانی که مجدآبادی مقدمه کتاب را رو به لنز دوربین خواند، دیگر نیازی به توضیح اضافه نبود.

در مقدمه کتاب اینطور آمده است؛ «به هم خونانم، هم خانه هایم، هم خیالهایم و... روح کوچک خواهر نازنینم!». سالار پویان در اینباره، درحالیکه انگار بغض در صدایش بود، گفت: بله، خواهرم سالها قبل بر اثر این بیماری سخت، فوت کرده و من امیدوارم که هیچ کودکی در هیچ کجای دنیا بیمار نشود!. پویان در ادامه سخنانش، هنگامی که مجری از او درباره وضعیت فرهنگ و هنر در شهر میانه پرسید، ابتدا سکوت کرد امّا با اصرارهای مکرر مجری برنامه، با بیان این موضوع که گفتن این حرفها تأثیری ندارد، گفت؛ «وضعیت اگر سیاه نه، خاکستریِ خاکستری است!». بی تردید آن عده از مسئولین که صراحت بیان و لهجه سالار پویان را می شناسند، شاید حدس بزنند که در آن زمان چه اتفاقاتی افتاد و چه چیزهایی گفته شد، امّا برای آنهایی که این هنرمند جوان و مستقل شهرمان را نمی شناسند، می گویم که در ادامه گفتگو سالار افزود:« متأسفانه، برخی از مسئولین سبک سر، با ول انگاری های اسف بار و یا برخوردهای سلیقه ای مخصوص شهرستانی ها، هنرمندان و اندیشه های هنری و فرهنگی را پایمال کرده و سعی بر آن دارند که آینده ای سیاه برای این عرصه در شهر و در جامعه ترسیم گردد.

پویان می افزاید، متأسفانه در اینجا، کم تر می توان مسئولی پاسخگو یافت که درباره امری که متولی آن است توضیحاتی داشته باشد، امّا تقریباً همه می توانند در مورد اموری که مربوط به آنان نیست نظریات تخصصی صادر نمایند!. پویان که دیگر داغ دلش تازه شده بود، در جواب سوألی در مورد کارهای جدیدش گفت؛ البته من خودم را هنرمند نمی دانم و به نظرم اگر اینچنین باشد توهین به هنرمندان پیشکسوت و بزرگوار است، بنده تنها ارادتمند و در خدمت این قشر عزیز و رنجور هستم. امّا در اینجا و در کل ما برای دل خود و با هزینه های شخصی خودمان کار می کنیم و هیچ گونه کمکی از سوی هیچ نهاد و ارگانی به ما نمی شود و متأسفانه آثار امثال بنده، درست در زمانی برای عده ای خاص مهم و قابل توجه می شود که بخواهند گزارشات و بیلان کار خود را برای بالا دستی هایشان تهیه نمایند!. در این ضمن عوامل برنامه، مشغول تماشای قطار لوح تقدیرهای سالار پویان از جشنواره های مختلف، بروی دیوار روبرو بودند، که سالار ادامه داد؛ «من به تنهایی و بصورت کاملاً مستقل کار کرده ام و هیچ کس از مسئولین ذی ربط و ذی صلاح نمی تواند ادعا کند که من دست این جوان را گرفته ام، الان هم در هر جایگاهی که باشم، با سختی خود را تا اینجا رسانده ام. تنها با دلگرمی دوستانم و کمک آنهاست که من اینجا هستم، اگر دوستانم نبودند...».

در این حین کارگردان برنامه، که اهل تهران و فارس زبان است، ضمن نظارت بر روند ضبط برنامه، به طوری گذری مشغول تماشای عکس های چاپی سالار پویان در گوشه اتاق شده بود. بنظرم آمد آنها را در اولین نمایشگاه عکس پویان در سال91، که با موضوع مستند اجتماعی در نگارخانه هلال احمر برگزار شده بود، دیده ام. پس از پایان ضبط، کارگردان برنامه به سالار پویان تبریک گفت و درحالیکه از کارهای او تمجید می کرد و قسم می خورد، گفت که یکی از تأثیرگذارترین عکس های عمرش را در آن اتاق کوچک شهرستانی دیده است.

یعنی همان عکسی که سالار پویان یک سال پیش بر دیوار نگارخانه هلال احمر نصب کرده بود!. لحظاتی بعد و پس از باز شدن این بحث، پویان عکسهایی را به نمایش حضار گذاشت که مو بر تن  همه سیخ شد! او در حالیکه برای اولین بار قسمتهایی از پروژه جدیدش را نشان عوامل برنامه یوردوموز می داد، گفت که حدود چهار سال برای ثبت آن تصاویر زحمت کشیده و وقت صرف کرده و قصد دارد در هفته دفاع مقدس نمایشگاه عکسی به یاد شهدا و به عشق خانواده های گرانقدر آنان برگزار کند، که متأسفانه و البته، گویی مسئولین خوششان نمی آید او در این راه قدم بردارد. پویان با عنوان این موضوع که نام نمایشگاه عکس خود را «ج مثل جنگ»، گذاشته و آن هم با موضوع سالهای بعد از جنگ خواهد بود، می گوید: عکس هایی که برای این نمایشگاه تهیه کرده ام بسیار متفاوت و خاص هستند و بی گمان در سراسر کشور چنین امری مسبوق به سابقه نیست، امّا متأسفانه مسئولین ما عادت دارند که به چیزهایی که اصلاً سابقه ندارد، روی خوش نشان ندهند.

این درحالی است که بارها نمایشگاه های عکس دفاع مقدس با تهیه و تدوین عکس های اینترنتی در شهرستان میانه برگزار شده است، و من از مسئولین این سوأل را دارم که چرا باید به آثار و افراد بومی بی توجهی کنیم؟ آیا این رسم در همه جا هست یا فقط مخصوص میانه ای هاست؟. سالار می افزاید؛ وقتی این عکس ها را با هزینه شخصی و بدون هیچ گونه سفارشی ثبت می کردم راستش گمان نمی بردم که با من این رفتار شود! و اگر موقع رفتن به زیر کفشهایم نگاه کنید می بینید که پله های منتهی به اتاق آقایان مربوطه، آنان را سابیده و خورده اند!!. امّا شک نکنید که بدون کمک هم نمایشگاه دفاع مقدس را برگزار خواهم کرد، به قول معروف«زمستان خواهد رفت، امّا رو سیاهی برای زغال باقی خواهد ماند». آقای زرین، روابط عمومی فرمانداری ویژه شهر میانه، نیز که در موقع ضبط برنامه در محل بود، با بیان این موضوع که در این باره اطلاعی نداشته، قول مساعد داد و گفت که سعی خواهد کرد حتماً هزینه های برگزاری این نمایشگاه ارزشمند در شهر میانه تأمین شود. سالار پویان در هنگام بدرقه میهمانان سرزده اش، کتاب خود، «آبتنی در مرداب» را با امضاء، به عوامل برنامه یودوموز هدیه کرد.

1
2
1 2