- ارسال کننده: حسن گل محمدی تاریخ: ۹۲/۰۴/۱۸

اباذری به شبهات پاسخ می دهد

اباذری به شبهات پاسخ می دهد

در پی انتشار برخی انتقادات و بیان برخی مسائل و ابهامات در مورد دیدگاه های سیاسی و تاریخی و مواضع و اندیشه های حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری از سوی برخی از اعضا و کاربران سایت ها و فضای مجازی شهرستان میانه که موجب به وجود آمدن برخی شبهات و ابهامات در مورد افکار و اندیشه ها و مواضع ایشان در خصوص مسائل سیاسی و تاریخی گردید، نامبرده با ارسال یادداشتی به سایت های شهرستان میانه که نسخه ای از آن نیز در احتیار اینجانب قرار گرفت به پاسخگویی در مورد برخی از این مسائل و ابهام زدایی از آن ها پرداخته اند که متن کامل نوشته ایشان در پی می آید:

باسمه تعالی
محضر محترم مدیران و اعضای سایت ها و کاربران فضای سایبری شهرستان میانه
ضمن عرض سلام و تشکرو تبریک حلول ماه مبارک رمضان و آرزوی توفیق طاعات و عبادات و حسنات در این ایام پر فیض و برکت، در مدت چند ماهی که مطالبی از این حقیر در فضای سایبری، بخصوص در سایت های اختصاصی شهرستان میانه منتشر شده است به تناوب برخی از کاربران و خوانندگان محترم این مطالب موضوعاتی را در نقد ( والبته گاهاً تخریب ) نظریات و دیدگاه های اینجانب مطرح نموده اند که لازم دیدم برای روشن شدن برخی حقایق و رفع سوء تفاهماتی که در نتیجه این اظهار نظرهای خلاف حقیقت و گاهاً مغرضانه در اذهان کاربران و بویژه نسل جوان و کمتر آشنا به واقعیت های زمانه و حقایق تاریخی رویدادهای انقلاب و دفاع مقدس و پس از آن ها در میانه و کل کشور شکل می گیرد توضیحاتی را هرچند مختصر و اندک ارائه دهم با این امید که در شفافیت هرچه بیشتر فضای گفتمان سیاسی و تناسب آن با اصول معیارهای اخلاقی کارساز باشد.
توضیح این نکته در آغاز گفتار لازم به نظر می رسد که برخی از افراد و طلاب محترمی که در مورد مطالب و نوشته های بنده اظهار نظر و ابراز لطف فرموده اند با اسم و هویت حقیقی خود در فضای مجازی حضور دارند و بنده بسیاری از آنان را هم از نزدیک می شناسم و به مباحثه با چنین جوانان فهیم و حقیقت جویی نیز افتخار می کنم اما برخی دیگر با عناوین و اسامی مستعار و هویت نامعلوم مسائل نامعتبرتری را بیان می کنند که ضمن محفوظ دانستن حق عبور از چنین سنگ پراکنی های بی اصل و اساسی برای خود، آرزو می کنم ای کاش این افراد با اسم و رسم و نام و نشان واقعی خود در این فضا حضور پیدا می کردند تا بیشتر با آنها آشنا می شدیم و خواستگاه غرض ورزی ها و اتهام زنی های آن ها را هم بیشتر می شناختیم تا با ادله و اطلاعات مبسوط تری پاسخ های آنان را می دادیم.
از آن جا که دنبال کنندگان مطالب متواتر بنده در چند ماه اخیر با این مسائل و ابهامات و شبهه افکنی های گفته شده آشنا بوده و از محتوی آن ها اطلاع دارند لذا بنده از ذکر مجدد شبهات اجتناب نموده و تنها پاسخ های مربوطه را در پی می آورم.
1- اگر کاربران محترم سایت ها، مقالات و مجموعه نوشته های اینجانب را (بویژه در مورد مسائل سیاسی و انتخابات) با دقت مطالعه می فرمودند، حتما متوجه می شدند که بنده اصلا حرفی در مورد « تقلب» به میان نیاوردم. من نیز مثل همه دوستداران و حامیان نظام اعتقاد دارم در نظام اسلامی هرگز تقلب انجام نمی گیرد و نباید بگیرد. سخن من پیرامون «تخلفات در انتخابات 88» بود و چند نمونه را نیز ذکر کردم که هیچ فردی نمی تواند آنها را منکر شود. مانند: پخش سیب زمینی وسهام عدالت در شب رای گیری، حمایت برخی از اعضای محترم شورای نگهبان از یک کاندیدای خاص، هتک حرمت به بزرگان نظام در شب های مناظره و کسب آرا از این طریق و القای این که رهبری به فلانی نظر دارد و... همه اینها به نوعی تخلف انتخاباتی محسوب می شوند.
بنابر این، دقت شود ناخواسته مباحث به هم خلط نشود و مهمتر از همه نباید از ساحت مقدس رهبری در این خصوص سوء استفاده شده و از اعتبار معظم له هزینه گردد. فرمایشات رهبری ناظر به تقلبات است نه تخلفات.
2- متاسفانه همین تخلفات که چشمگیر هم بود بهانه و سرآغاز فتنه 88 شد. به عبارت روشن تر آنهایی که مرتکب این تخلفات شدند زمینه اعتراضات خیابانی را فراهم آوردند، یعنی خودشان آغاز گر فتنه شدند و دیگران را هم به دام این فتنه گرفتار کردند.
درهشت سال گذشته چون اغلبِ مسائل به طور یک طرفه گفته شده است بنابر این ابعاد مختلف این ماجرا هنوز برای مردم آشکار نشده است. امیدواریم در آینده یک دادگاه صالح تشکیل شده و سهم هر یک از افراد ذی نفس در فتنه 88 عادلانه روشن گردد و معلوم شود چه کسانی این فتنه را بوجود آوردند و بعد چطور به نام دیگران به ثبت رساندند؟
3- ایام طلبگیِ بنده در تبریز اختلافی که میان امام جمعه عزیز و آقایان محترم اخوان بنابی ها پیش آمد حقیر با کمال افتخار از نماینده امام در آذربایجان و امام جمعه تبریز حضرت آیت الله ملکوتی جانبداری کردم، چون معتقد بودم حوزه باید زیر نظر نماینده امام اداره بشود، در عین حال به آقایان بنابی ها نیز احترام قائل بودم و از آن ایام تا کنون هم ارتباط نزدیک و صمیمی با آن بزرگان دارم. آنها هم به بنده لطف و مرحمت دارند.
همان طوری که در اختلاف امام جمعه میانه با بعضی اطرافیان مرحوم آیت الله احمدی میانجی(رحمه الله علیه) با کمال افتخار از آقای حججی حمایت می کردم واعتقاد داشتم موقعیت نماینده امام خمینی در شهرستان باید تقویت شود. زیرا آقای حججی در آن زمان شاخصه خط امام در مقابل خلق مسلمانی ها و انجمن حجتیه ای ها و... به شمار می رفت. چنان که با امام جمعه های محترم بعدی این چنین بودم و هستم. در همین حال به آیت الله احمدی میانجی احترام قائل بودم و عملکرد من در این مورد گویا ست و نیازی به ذکر شواهد نیست.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که خود مرحوم آیت الله احمدی هرگز با آقای حججی مشکل جدی نداشتند، همیشه از ایشان با احترام و عظمت نام می بردند و این تنها بعضی طرفداران درجه دو و سه ایشان بودند که به نام ایشان با آقای حججی مخالفت می کردند، رفتن به نماز جمعه را تحریم کرده بودند و حتی به توصیه های ایشان هم اعتنایی نداشتند که خود آن مرحوم در خاطراتشان به این مسائل اشاره فرموده و از آنها بشدت گله کردند.
همشهریان و هم قطاران عزیزم! آیا این گونه عملکردها مصداق افراط گری و تندخویی است که بعضی دوستان برای بنده در اظهاراتشان «پرونده و سابقه خشونت و خودبزرگ بینی» تشکیل می دهند؟ اگر در این بین کسانی این را افراط گری و تندروی تلقی می کنند اختیار دست خودشان است و خود دانند و در انتخاب عقیده آزاد هستند.
4-حقیر هیچ گونه تندروی نسبت به مرحوم آیت الله شریعتمداری نداشتم، فقط در برخی نوشته هایم حمایت های ایشان از «حزب خلق مسلمان» یا تفکر ایشان مبنی بر این که «شاه بماند سلطنت بکند نه حکومت» را مورد نقد قرار داده ام. در برخی دیگر غائله حزب خلق مسلمان و پیامدهای آن را گزارش کردم. در مورد ایشان هیچ حکمی را هم از آیت الله بنی فضل نگرفتم. اینها همه اخبار ساختگی است.برادر عزیزی که با نام جعلی آمده و این را مطرح می کند سعی کند مطلبی را که نقل می کند نخست به صحت و سقم آن یقین نموده بعد مطرح فرماید.
حقیر به مرحوم آقای شریعتمداری احترام قائل هستم. او در دو دهه پیش از انقلاب، از مراجع عظام تقلید درحوزه علمیه قم بود و خدمات زیادی در این راستا انجام داد. هم اکنون بیشتر مراجع فعلی و بزرگان حوزه و شخصیت هایی مانند آیت الله جنتی و آیت الله خزعلی از شاگردان ایشان محسوب می شوند. حتی خود مقام معظم رهبری جند ماهی در درس خارج فقه خصوصی ایشان حضور پیداکرده و بهره مند شدند. البته روشن است ایشان در نهضت اسلامی با حضرت امام اختلاف سلیقه داشتند. به غیر از این، بعضی اتهامات ناروا و نسبت های دروغ که برخی آدم های تندرو گه گاهی در حق ایشان می گویند، حقیقت ندارد و باید در پیشگاه خدای متعال جوابگو باشند.
5- در مورد آقای احمدی نژاد، دوستان می دانند از همان اول، اعتقاد داشته و دارم که ریاست جمهوری ایشان یک اشتباه نابخشودنی بود و متاسفانه بنا به دلایلی بر مردم و انقلاب تحمیل شد. ایشان هرگز در قد و قواره این مسولیت خطیر نبودند در عمل هم این را به اثبات رساندند. متاسفانه آسیب های جدی در بعد دینی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی وارد بر نظام و انقلاب شد. ابعاد و پیامدهای این تحمیل در آینده بیشتر ظاهر خواهد شد. آنهایی که در پشت پرده ایشان را آوردند و بر گرده مردم سوار کردند باید پاسخگوی این پیامدها باشند.
برغم حمایت های دلسوزانه ای که رهبر معظم انقلاب ازجایگاه رهبری از ایشان کردند، اما متاسفانه ایشان با عملکردهای غیر متعارف خود ثابت کرد که استحقاق این حمایت هارا نداشته است. به همین خاطر می بینیم اخیراً این گونه حمایت ها دیگر کمرنگ شده است و حتی نمایندگان رهبری در مراسم بدرقه و استقبال از ایشان در مسافرت های داخلی و خارجی به چشم نمی خورند یا کمتر دیده می شوند.
6-حضرت آیت الله مصباح یزدی(دام ظله) استاد بنده هستند. من کتاب «نهایه الحکمه»، یک دوره فلسفه ویک دوره کلام و عقاید (رهنما شناسی) را در محضر پرفیض معظم له تلمذ کردم و کاملا به شخصیت علمی – فلسفی ایشان احترام می گذارم و جهت اطلاعِ برخی از دوستان کم اطلاع هم باید بگویم اکثر کتب وآثار علمی ایشان را خریدم، دارم و مطالعه کردم. در عین حال افسوس می خورم که ای کاش ایشان این جور وارد مسائل سیاسی نمی شدند. مانند زمان امام به درس و بحث و تحقیق و تدریس بسنده می فرمودند، چرا که: «هر کسی را بهر کاری ساختند» تجربه چند سال گذشته نیز ثابت کرد که معظم له برای این امور ساخته نشده اند.
همان طوری که بنده چهار سال به درس خارج فقه مرحوم آیت الله منتظری(ره) رفتم و بسیار هم از محضر علمی ایشان بهره بردم و انصافا در فقه نظیر ایشان را ندیدم. اما هرگز به موضع گیری ها و نظرات سیاسی ایشان اعتقادی نداشتم. حتی یک روز در جلسه درس که همه شاهد بودند بلند شدم این را صراحتا با خود ایشان در میان گذاشتم.
اما نظر مقام معظم رهبری در مورد آیت الله مصباح که ایشان را به شهید مطهری تشبیه کردند، قطعاً ناظر بر همین مطلب است که حضرت آیت الله مصباح به جای ورود به کارهای سیاسی، خوب است مانند شهید مطهری به تحقیق و پژوهش و تولید علم، بیشتر اهتمام ورزند. البته این را نیز همه می دانند که نظرات تند آقای مصباح در مورد دکتر علی شریعتی مخالف نظر مقام معظم رهبری است، بعلاوه معظم له از افراط کاری های برخی از اطرافیان ایشان هم بشدت ناراحت و ناراضی هستند.
5- دفاع بنده از آیت الله هاشمی، هرگز دفاع شخصی و جناحی نیست.اینجانب تا حال عاشق چشم و ابروی هیچ کس نشده ام. ایشان را «شناسنامه انقلاب و نظام» می دانم و دفاع من از ایشان، دفاع از امام، رهبری و انقلاب است. بارها گفتم و نوشتم که هاشمی «خاک ریز اول انقلاب» در مقابل دشمن است اگر این خاک ریز شکسته شود، نوبت به خود رهبری و اساس انقلاب خواهد رسید که خوشبختانه در وقایع اخیر ترفند دشمنان به شکست انجامید و شیطنت ها عقیم ماند ثبات و آرامش مجدداً به اردوگاه انقلاب بازگشت و جامعه امید و نشاطی دوباره یافت. ماجراهای هشت سال گذشته به روشنی نشان داد، انقلاب بدون هاشمی یک خسران و انحراف جبران ناپذیر است.
البته در این میان بعضی افراد ساده اندیش و ناآگاه از دشمن بازی خوردند و تحت تاثیر فضای مسموم قرار گرفتند و آب به آسیاب آنان ریختند که شرح و تفصیل آن در این فرصت کوتاه نمی گنجد.
در پایان، ضمن آرزوی توفیق مجدد طاعات و عبادات در این ماه پربرکت، به دوستان عزیز و جوانان پر نشاط عرض می کنم به حرف های کوچه و بازاری توجه نکنند. مطالب تاریخی به خصوص تاریخ انقلاب را از افراد آگاه، بصیر و از منابع معتبر دریافت نمایند و از همه مهم تر بسیار مطالعه و تحقیق کنند. امید است نوشته های فوق در جواب سوالات برخی دوستان و روشنگری اذهان و رفع بعضی شبهات اندکی موثر واقع گردد .انشالله.

سه شنبه ، 18 /4/1392 برابرسی ام شعبان 1434

1
1