- ارسال کننده: اقدم-میانه تاریخ: ۹۲/۰۴/۱۶

اینجا میانه است، شهر همیشه میانه!

اقدم

مدتی است مشتری دائمی روزنامه 7صبح هستم و هر ازگاهی نوشته ای می فرستم و تلاش دارم نامی از میانه در نشریات رسمی کشور آورده شود. چندی پیش موردی پیش آمد که مشتاق بودم سایر دوستان سایبری میانالی هم در جریان آن باشند.
صفحه 6 روزنامه7 صبح با عنوان "باشگاه خوانندگان" مطالب متنوع و جالبی از نقاط مختلف کشور درج می کند که من هم یکی از فعالان آن هستم. در روزنامه یکشنبه 2 تیر92 پیامک یک خواننده به این شرح چاپ شده بود:

0939920: خطاب به آقای اقدم از میانه! جوری اس میزنی که انگار شهرتان پاریسه. آقای افشار! یک روز بعد 20 سال برگشتم شهرم. یک ساندویچی پیدا نکردم. آخر رفتیم سمت بازار یک ساندویچی پیدا کردیم . رفتیم داخل گفتم چندتا ساندویچ بده، گفت . . . (میانا اوشاقی سابق)

[مسئول صفحه باشگاه هم زیرش نوشته بود:] هفت صبح: میانه شهر عزیزی است اتفاقاً . . . شهر نصرت ا... سریری قهرمان ناکام کشتی فرنگی- شهر غلامحسین کوهی و دوچرخه سواران بادپای ایران و آچاچی، شهر یوسف کرمی . . . شهر خامه ها و پنیرها و قیماق های محشر! آخه در میان آن غذاهای عالی، کی دنبال ساندویچ میره؟ ماهی کبابی می خوردی که توی دنیا لنگه نداره! ماهی روی ماهیتابه! ماهی روی ساج و منقل (وای دهنم آب افتاد!)

توجه کردید؟ آن از نگاه یک مثلاً میانه ای، و این هم نگاه یک غیر میانه ای.(اگر کسی خواست از نام میانه حمایت کند یا از محبت آقای براهم در روزنامه هفت صبح تشکر کند، شماره پیامک آنها 2000777 است) البته من هم سریعاً ایمیلی فرستادم با مضمون زیر که روز سه شنبه 11 تیر92 چاپ شد:
اقدم از شهر همیشه میانه!: (خطاب به 0939920 و گلایه اش از من و میانه و ساندویچ!)

1- بین این همه کله گنده خودمونو می کشیم تا نامی از میانه بیاد و با صفائی کنیم. اگه ناراحتی، شما همون "سابق" باش! اصلا شما میدان آزادی، ما همین یوخاری چارراه!
2-قضیه ساندویچ خوری میشه همون حکایت گودرز و شقایق! (براهم توضیحات و زیرنویسش با خودت!)
3-آقا حال کردم با براهم با اون همه اطلاعاتش از میانه. قارداش، تو سریری و کوهی و آچاچی را از کجا می شناسی؟ بابا تو دیگه کی هستی؟! بابا معرفت! بابا 118، بابا ویل دورانت!

. . . و اما نکته ای که ذهن مرا درگیر کرد این که واقعاً چطور می شود امثال من بدون نفع و توقعی، در حد توان خویش نامی از میانه را در جایی زنده کنند، و یک مثلاً میانه ای هم باشد که از روی حسادت یا عقده یا . . . از تکرار نام میانه ناراحت و شاکی شود؟ و تازه یک روزنامه نگار آذری اما غیر میانه ای اینقدر هوای میانه را منصفانه داشته باشد آنهم با اطلاعاتی خوب از میانه؟
اینگونه آدمها (0939920) کم نیستند و همه جا وجود دارند. از همان آدمهایی که تا 2 روز خارج از میانه زندگی می کنند شهر و دیار و اصالت و ریشه خود را فراموش می کنند. در مقابل هستند کسانی که سالها دور از شهرشان زندگی می کنند یا غیرمیانه ای هایی که اکنون در میانه زندگی می کنند و به آن تعلق خاطر دارند. به راستی این احساس و گفتار از کجا می آید؟

اینجا میانه است، شهر همیشه میانه!
هر کجا هستم باشم،
 آسمان مال من است،
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویندقارچ های غربت . . .
13 تیرماه 92

1
2
1 2