- ارسال کننده: حامد ولینژاد ترکمانی تاریخ: ۹۲/۰۱/۱۸

اندر خم فرمانداری

اندر خم فرمانداری   
از کجا شروع کنم و چگونه؟به راستی شروع نوشتن سخت تر از کل نوشته است.این نوشته درد و دل شهری است از قلم یکی از اهالیش با زبانی ساده.
من شهری هستم تاریخی با قدمت تاریخی که نامم را در اکثر کتابهای تاریخی میتوان یافت که به گفته ی خیلی ها یکی از دلایل پیشرفت نکردنم نامم و تاریخم است.آخه من شهری هستم که یک قرارداد تاریخی مضر برای کشور در خاک من و بدون دخالت من بسته شده است،مطمئنم که اسمم را زیاد شنیده اید چون آن قرارداد ننگین به اسم من ثبت شده است.شهری هستم تاریخی بدون آثار باستانی چون همه را به دلیل نگهداری نکردن در مکان های امن به غارت بردند و سنگر تاریخیم با دستان پر توان شهرداری عزیز ویران شد که هنوز دلیلش معلوم نشده است.
نا گفته ها و نا نوشته های زیادی دارم اما کدامش را بگویم و از کدامش شروع کنم؟به همراه کرج به عنوان شهری ارتقا پیدا کردم اما الان آن کجا و من کجا؟من شهری هستم که به خاطر بعضی نا مهربانی های سیاسی به مانند دیگر شهرهای آذربایجان مردمانش به شهرهایی دور از ایل و طایفه یشان به شهرهایی همچون تهران و کرج و اصفهان  مجبور به کوچ شده اند.دیگر مردمانش به زندگی فقط مادی و گهگاهی با رنگ معنوی می پردازند،مردمانی که به خاطر نبود کار مجبور شده اند که به طور فصلی و نه دائمی در شهرها و کشور های دور از وطن و خانه و زن و بچه در کارهایی طاقت فرسا و خیلی سخت کار کنند،وسعم کم،وسعت خاکیم کم اما وسعت قلبم بزرگ است،مردان من در هر شهر ایران که آثاری از سدسازی و تونل سازی و پل سازی و در کل آباد سازی هست کار کرده اند و میکنند،آن شهرها را آباد ساختند اما هر چه آباد کردند خود را تباه ساختند.آبادسازی در ایران بس نبود آبادسازی کشورهایی خارجی همچون ونزوئلا و،تاجیکستان،سوریه و...و حتی کشورهایی که حتی تلفظ اسمشان برای خیلی ها سخت  است چه بسا شنیدن اسمشان که هرگز اتفاق نیفتاده بود کشورهایی به مانند سریلانکا و کشورهای قاره آفریقای فقیر و...هم به قرعه من افتاد.
من شهری هستم که اگر خوشبین باشیم مردمانش فقط میتوانند شاید در دوماه 10 روز زندگی کنندآن هم به خاطر اینکه از غربت به مرخصی آمده اند تا استراحت کنند که اکثرشان در آن 10 روز هم به کارهای نیمه تمام خانه میرسند و نمیتوانند حتی آن 10 روز را هم به خوبی با خانواده سپری کنند.هیچگاه یادم نمیرود بچه هایی را که وقتی پدرانشان از شهر غربت به مرخصی می آیند به دلیل نشناختن پدرانشان گریه می کنند و به نوعی از پدرانشان می ترسند چون هیچ وقت برای هم وقت نداشته اند.در واقع بچه های خاک من بچه های یتیم محبتی هستند.

مردمان من به نوعی ساده دل هستند چون 20 سال است که شعار فرمانداری را از گوش همه نامزدهای انتخاباتی و مسئولان میشنوند و باز هم امید وارند.

من شهری هستم که جوانانش افسرده و آمار اعتیادش بسیار بالاست.دخترانش مثل زندانی ها مجبور به ماندن در خانه و پسرانش در قلیان خانه ها.تفریح و سرگرمی دخترانش گوشی موبایل و سریال شبکه های ماهواره ای و رنگ باختن های فرهنگی و تهاجم فرهنگی.و سرگرمی پسرانش قلیان ،سیگار،دود و موتوربازی و...چگونه میتوانم سرزنششان کنم وقتی که نه پارک دارم ، نه سینما و نه استخر یا هر مکان تفریحی دیگری.

حدود 150 شهید در راه سازندگی و تلفات جاده ای دارم که بیشترشان هم در سن زیر 30 بوده اند.نمی دانم کلمه فقر جاده ای یا فقر راهی اصطلاح مناسبی است یا نه؟ خیابان حتی نیمه استاندارد هم ندارم.آسفالتی دارم که ماشین هایم به خاطر نا همواریش زود فرسوده میشوند که به نوعی با خاکی زیاد فرقی ندارد.

به نظر می رسد مسئولانم زیاد حوصله کار و درد سر و یا اشتیاق کار ندارند و اکثرا به دنبال کار و منافع شخصی یا اشخاص هستند.چون اصلا زحمت رفع مشکلات شهری را به خود نمی دهند.تنها امید مردمانم به کاسبی در مغازه ها و داخل شهر است که آنرا هم سرطانی به نام بازار هفتگی کلا بخش اعظم اقتصاد ضعیفم را فلج کرده است.

من چه میگویم هنوز با شعار فرمانداری بر همه ی مشکلات شهریم پاپوش میگذارند.اینها تنها بخش کوچکی از مشکلاتم است.نمی دانم چرا جمعیتم در طی 30 سال گذشته در هر سر شماری با توجه به رشد جمعیتی همیشه کاهش یافته است.جمعیتم در سرشماری 1360 حدود 40 هزار نفر بود،بعد از انفجار جمعیتی ایران به حدود 25هزار نفر کاهش یافت.هنوز نمیدانم که چرا تعداد روستاهای تابعه ام به یک باره از حدود 130 روستا به کمتر از 50 روستا کاهش یافت؟

بله من شهری هستم در اثر نا لایقی مسئولان و نا ملایمتی دولتی به این روز افتاده ام دردهای زیادی دارم اما مجال گفتن نیست.آری من شهری هستم در خاک کشور بزرگ ایران در کنج دیار آذربایجان .من شهری هستم از یاد رفته در روزهای خوشی.من شهری هستم که از آینده مردمان سخت کوشم  می ترسم .اما باز هم با دلی پر از امید به افق نگاه میکنم.بله من ترکمنچای هستم من ترکمنچای هستم من ترکمنچای هستم....

1
1