- ارسال کننده: رضا امامی تاریخ: ۹۱/۱۱/۲۵

زندگی ایرانی رو به چه سمتی می رود ؟

به نام خدای مهربان

من و کسانی که هم سن و سال من هستند بخاطر ندارند ولی از بزرگترها شنیده ایم که در زمان آنها مسائل و مشکلات به شدت و فشاری که اکنون بر ما جوانان تحمیل می شود وجود نداشت . 

مشکل مسکن و درآمد و کار و  ازدواج خیلی کم بود .

با کار و درآمد نسبتا مناسب میشد تقریبا همه ی مایحتاج یک زندگی معمولی را تامین کرد و امورات زندگی را گذراند.

آن زمان امکانات آنچنانی وجود نداشت . اتوبان نبود ، موبایل نبود ، خودپرداز نبود و ...

انسانها بر اساس نیازهایشان یک سری امکانات را بوجود می آورند تا در آسایش و آرامش زندگی کنند . اتوبان برای کاهش تصادف و رسیدن به مقصد در بهترین زمان ، موبایل برای دسترسی و رساندن پیام های ضروری و باخبر شدن از احوالات یکدیگر و خودپرداز برای انجام سریع داد و ستدهای مالی که باید مدت ها در صف طویل بانک ایستاد و مثالهای دیگر ...

کار برای کسب درآمد 

درآمد برای خرید مایحتاج

مایحتاج برای گذران امور زندگی خود و خانواده و برای آرامش و آسایش و نفس کشیدن و زندگی کردن !

زندگی ! کلمه ای که نامش با زنده ماندن بدل شده است ! 

انسان ها میدوند ! صبح تا شب و شب تا صبح ! تا همان بند " مایحتاج برای گذران امور زندگی خود و خانواده و برای آرامش و آسایش و نفس کشیدن و زندگی کردن ! " را بدست بیاورند اما آیا توانسته اند آن را محقق سازند؟ آیا توانسته اند زمان یک شبانه روز را به سه قسمت تقسیم کنند و مطابق آن زندگی خود را پیش ببرند ؟ 

24 ساعت : 8 ساعت کار ، 8 ساعت در کنار خانواده بودن ، 8 ساعت خواب و استراحت !

زندگی اکثر ایرانی ها شده 24 ساعت کار مداوم با درآمدی که نمی توانند نیازهای اولیه خود را تامین کنند ! نمی توانند کنار خانواده باشند و چهره ی همسر و فرزند خود را ببینند ! نمی توانند لبخند بزنند ! نمی توانند عواطف و احساسات پدرانه و مادرانه و دوستانه ی خود را بروز دهند یا بهتر بگویم فرصت ابراز آن را ندارند !

آیا انسانها رو به آسایش هستند یا رو به آشفتگی و درگیری روحی و ذهنی و فکری؟ 

امروز کار و امروز درآمد ولی درآمدی که ارزش پول آن فردا نصف ارزش مبلغ امروزش است و ارزش پول فردا نصف ارزش پول پس فرداها ! 

چه کار باید کرد؟ یک شیفت کار؟ دو شیفت کار؟ سه شیفت کار؟ همسر شاغل ؟ ارث پدری؟ یارانه ؟ کدامیک؟

اقساط بانکی ، بیماری و یا مشکل یکی از اعضای خانواده ، نبود درآمدی که بتوان مایحتاج را تامین کرد و در مقابل تورم و گرانی سرسام آور و رو به رشد پایمردی کرد !  امید به خداوند بزرگ و کریم و سپردن امور کشور به مسئولینی که شب و روز بخاطر جاه و مقام و پول و ثروت مردم و خون شهدا و جانبازان و امام و انقلاب را از خاطر برده اند و فقط شعارهایی از آن را فقط برای مواقعی خاص حفظ کرده اند و فقط با یکدیگر درگیرند !

سوء استفاده از احساسات پاک مردم وفادار ، انقلابی و ولایتمدار ! مردمی که هیچوقت در فشارها شانه خالی نکرذه اند و زن و مرد همگی مردانه ایستاده اند .

گرانی ، گرانی ، گرانی ! 

اخبار تلویزیون از گل و بلبل می گوید : نمایشگاه نقاشی برگزار شد ! همایش بزرگ میلیاردی با حضور فلان دکتر و مهندس با هدف گل و بلبل برپا شد ! 

در میانه هم اتفاقات خوبی افتاد !

در میانه بجای تولیدی و کارخانه و محل های اشتغال جوانان چندین مراکز ترک اعتیاد بمناسبت دهه ی مبارک فجر افتتاح شد ! مبارک باشد ! مبارک باشد ! مبارک باشد ! 

مبارک مسئولین کشوری که درگیرند ! مبارک مسئولین رده بالای شهری و مسئولین فرهنگی و مسئولینی که متولی کار در شهرستان هستند ... !

مردم عزیز مواظب باشید ! در کوچه ها سعی کنید قدم نگذارید ! اشیای باارزشتان را همراه خود بیرون نیاورید ! قفل ها و دزدگیرها را تست کنید ! آخر مردم گرسنه اند و خفت گیری و زورگیری زیاد است و زیادتر خواهد شد ! 

راستی احتمالاً  آماده ی تماشای اعدام زورگیران مفسد در میادین شهرهای ایران باشید ! چون ناکس ها با وجود دریافت حقوق کلان و شغل مناسب و نبود هیچ مشکلی زورگیری می کنند !

دکترها وجداناً کمی ملاحظه بیماران سکته ی قلبی و مغزی را بکنید اجرتان با خدا !

زندگی در شرایط کنونی دویدن روی یک تردمیل است ! میدوی تا چیزهایی که میخواهی را بدست بیاوری ولی نمی توانی جلوتر بروی ! سرعت خود را زیادتر می کنی تا بلکه بتوانی برسی ولی سرعت تردمیل خراب بیشتر می شود ! نمیتوانی بایستی و خستگی در کنی و یا تمرکزت را سمت جای دیگر بگیری و یا انصراف دهی ! چون زمین میخوری و میشکنی ! پس باید بدوی و آنقدر بدوی تا از پای بیفتی و  فقط دعا کنی تا مدیریت این تردمیل خراب دست یک اهل فن بیفتد !

رضا امامی 

25 بهمن 1391

1
2
3
1 2 3