وظيفه مسوولان است كه پاسخگو باشند.
حرف های آقای واعظ مصداق بارز فرافکنی است
وقتی عنوان مطلب آقای حسن زاده و ادبیات بکار رفته شده توسط مهندس واعظی رو بجای پاسخگویی خواندم بسیار متاسف شدم و حیفم آمد مطلبی در این زمینه ننویسم امیدوارم تا آخرش بخوانید و نظر بدهید.
..............................................................................................................................................
نقل است که شاگردي به مكتب رفت و استاد از او پرسيد: «رفت»چه كلمهاي است؟
شاگرد گفت: مصدر است.
استاد بعدها پرسيد: اين چه جور درس خواندن است كه فرق فعل و مصدر را نميدانستي. شاگرد گفت از اول هم ميدانستم كه «رفت» فعل است، اما اگر راستش را ميگفتم، ميافتادم توي دردسر بعدي، چون آن وقت شما ميگفتيد: «صرفش كن» و من حال آن را نداشتم، اين بود كه گفتم مصدر است و خيال خودم را راحت كردم.
اين حكايت، حكايت پاسخگویی امروز آقای واعظی و شاید بسیاری از مدیران و مسئولین شهری هست كه معمولا فعل «رفت" را ميگويند «مصدر» است و خيال خودشان را از هر جهت راحت ميكنند.
درواقع اين گروه، ضربالمثل قديمي ايراني را موردنظر دارند و يك «نه» ميگويند و 9 ماه و 9 روز و 9 ساعت خودشان را به زحمت نوزادي كه بعدها هم بزرگ ميشود و بايد سالها او را به دوش بگيرند، نمياندازند.
اينگونه كاركنان در سيستم دولتي مثل شورای شهر، خود را صاحب و وارث مسووليتي ميدانند كه به آنها سپرده شده است و به گونهاي رفتار ميكنند كه اداره دولتي متعلق به شخص آنهاست و تصميمگيري براساس يك قانون و قاعده معيني انجام نميشود.
آیا در چنین شرایطی مسئولی از شورای شهر كه از بيتالمال تغذيه ميشود، ميتواند پاسخ مردم و مراجعان را با يك «نه» بدهد و قال قضيه را بكند؟
آيا در آموزش و پرورش، در مخابرات، در شهرداريها، در بانكها، در ثبت و اسناد، در دانشگاهها، در وزارتخانهها و همه سازمانها و نهادهايي كه به نوعي روزانه با مراجعاتي از طبقات اجتماعي گوناگون روبهرو هستند، ميتوان كساني را نشاند كه به پاسخگويي مناسب و رفع مشكلات مردم بيتوجه هستند؟
مديري را كه به جاي حل مساله مراجعهكننده، خيال خودش را با يك فعل «نميشود» يا «نميدانم» تمام ميكند، چه بايد ناميد؟
در سازمانهاي حساس مثل شهرداريها كه فلسفه وجوديشان در مراجعه شهروندان خلاصه شده است، اگر سادهترين پاسخها به دشواري داده شود و كار امروز، مرتبا به فرداها انداخته شود چه بايد كرد؟
بدون شك كساني كه در سيستمهاي سازماني با واژههايي چون «نه»، «نميشود»، «نميگذارند»، «نميدانم»، «كاري از دست ما برنميآيد» «برو فردا بيا» «به بالاتريها مراجعه كنيد»و امثالهم خيال خودشان را از كار كردن و پاسخگو بودن راحت كردهاند، در بستر خدمتگزاري گام برنميدارند.
به صراحت ميگويم و مينويسم، كساني كه به جاي حل كردن صورت مساله مردم، آن را پاك ميكنند، به خودشان، به فرزندانشان، به خواهران و برادرانشان، به این شهر خيانت كردهاند.
مقام رهبري در سفر به همدان فرمودند: اگر مديري خداي نكرده تخطي كند و از وظيفهاي سرباز زند كه شايسته يك مامور دولتي نيست، بدانيد مردم ميفهمند، نبايد اشتباه كنيم و خيال كنيم كه اگر صورتسازي كرديم، مردم نميفهمند، نه، مردم بالاخره ميفهمند، ولو براي گذران كار به رو نياورند يا به اين دليل كه ببينند فايدهاي ندارد حرفي نزنند. حق مردم است كه از مسوولانشان كار و تلاش و ابتكار و اقدام به موقع و رفتار مسوولانه بخواهند و وظيفه مسوولان است كه پاسخگو باشند.