- ارسال کننده: یاور احمدپور ترکمانی تاریخ: ۹۱/۰۷/۳۰

نمایندگان ما کجایند و کجا باید باشند

نمایندگان ما کجایند و کجا باید باشند

یاور احمدپور ترکمانی

برای توجیه اینکه نماینده باید کجا باشد ابتدا دو نمونه از مسائل و مشکلات از بخش های کشاورزی و صنعت (کسب و کار) آورده می شود.

ریشه مسائل و مشکلات کشاورزی:مجموعه کوشش های نظری و دستاوردهای تجربیات علمی در زمینه توسعه ملی، از دوران پایان جنگ جهانی دوم تا امروز، نمایانگر تحولات گسترده و عمیقی در باب نحوه نگرش به بخش کشاورزی و توسعه روستایی است. شواهد موجود نشان دهنده آن است که افکار صاحبنظران و سیاستگزاران اقتصاد و توسعه در دهه 1950 و اوایل 1960 به شدت تحت تاثیر فضای «جنک سرد» قرار داشته و نوعی توافق در حد اتفاق نظر عمومی بر روی هدف «رشد اقتصادی» به عنوان شاخص یکتای توسعه ملی قابل مشاهده است. در چارچوب این رویکرد اقتصادی محض، تصور می شد که با تکیه صرف بر ترکیب صحیحی از پس انداز، سرمایه گذاری و کمک خارجی، کشورهای توسعه نیافته می توانند به هدف رشد مستمر اقتصادی نائل شوند.

البته بدیهی است که توسعه که به لحاظ مفهومی معادل Developmentقرار داده شده است، ناظر بر دگرگونی های همزمان کمی و کیفی در عرصه همه زیر سیستم های نظام اجتماعی است و این نکته از دید نظریه پردازان و مدیران توسعه پنهان نبود اما تصور می شد که با ایجاد تغییرات معنی دار در عرصه زیر سیستم اقتصاد، سایر سیتم های نظام اجتماعی (سیاست- فرهنگ و اجتماعات) و در نتیجه کل جامعه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. این طرز تلقی مسلط به گونه ای شفاف در بیان آرتور لوئیس متجلی گشته است. " رشد اقتصادی بشر را قادر می سازد که از بردگی و فقر رهایی یابد. با رشد اقتصادی است که قحطی از بین می رود نرخ مرگ و میر نوزادان از 300 در هزار به 30 در هزار کاهش می یابد و میزان مرگ و میر سایر گروه های از 40 نفر در هزار به 10 نفر در هزار تقلیل می یابد. یا آبله، مالاریا، کرم روده، تب زرد، طاعون، جزام و سل همه از بین می روند و بدین ترتیب حیات انسان از قید مخاطرات طبیعی آزاد می گردد."

 او معتقد بود که برای تحقق تمامی این دستاوردها و تحولات کافی است که نسبت پس انداز کل به درآمد ملی از سطح 4 تا 5 درصد موجود به 12 تا 15 درصد برسد.

این ساده اندیشی افراطی در زمینه شاخص سازی برای توسعه به غفلتی شگرف منتهی گردید این غفلت از نامطلوب انگاشتن جامعه روستایی و فعالیت غالب و مسلط حاکم بر آن یعنی کشاورزی بود که برای آن سه توجیه اساسی مطرح می گشت و این توجیه ها به لحاظ عینی، ذهنی و تئوریک قابل بحث بود.

در آن زمان کمتر کسی درباره صحت استنتاج ناشی از ایده های به ظاهر عینی که به لحاظ ذهنی و تئوریک نیز تایید می شوند بخود تردید راه می داد. اما بعدها با مطرح شدن برخی از ملاحظات روش شناختی و نیز شواهد تجربی بی شمار تردیدهایی تا مرز انکار کامل موارد مزبور بوجو آمد. از آن جمله می توان به مسئله علیت یا همزمانی، مسئله پیوندها، مسئله نیروی کار مازاد اشاره کرد.

مسائل حوزه کسب و کار:گزارش سالانه توسعه بانك جهاني در سال 2005 فضاي كسب و كار را براي 30 هزار بنگاه در كشورهاي در حال توسعه طبق جدول زير ارائه داده است:

نوع مانع

درصد بنگاههايي كه آن را مهم دانسته اند

عدم اطمينان نسبت به سياستها

82

وضعیت اقتصاد كلان

79

نرخ ماليات

75

فساد

72

هزينه سهولت دسترسي به منابع مالي

70

گستردگي جرائم اجتماعي

63

مقررات مالياتي

62

مهارت نيروي انساني

61

نظام حقوقي و قضايي

61

برق

57

مقررات نيروي كار

56

حمل و نقل

47

دسترسي به زمين

40

مخابرات

40

 
در این دو نمونه مورد بحث، هیچ اشاره ای به عدم حضور نماینده در حوزه انتخابیه به عنوان یکی از موانع توسعه کشاورزی و صنعت نشده است. بنده از هر دو نماینده محترم درخواست دارم که بخش کثیری از اوقات خود را به مطالعه مسائل و مشکلات تخصیص دهند و بر اساس یافته هایی که از تجربیات و نظریه ها بدست می آورند، در قانون گذاری بکوشند به نحوی که ما از ثمرات و سرریزهای قوانین مصوبه منتفع شویم و مسائل و مشکلاتمان را حل کنیم. حضور در حوزه انتخابیه در حد معقول و منطقی برای آشنایی با مسائل و مشکلات الزامی است ولی حضور بدون دلیل جز هدر دادن وقت ارزشمند نمایندگان که می توانست به مطالعه تخصصی مسائل اختصاص داده شود، نیست و نتیجه آن ممکن است در تصویب قوانین ضعیف دیده شود که به نظام ملی هزینه تحمیل می کند و مردم را دچار مشکلات عدیده ای خواهد کرد. 
1
1