- ارسال کننده: بهزاد پاکدل تاریخ: ۹۱/۰۵/۱۱

تغيير كاربري اراضي و تهديد امنيت غذاي كشور

طبق سرشماري سال 1390 كشورمان. درصد جمعيت شهري به روستاي 79%به 21% مي باشد در صورتي كه اين نسبت قبل از انقلاب 49% به 51% بود.

شايد شما دوستان عزيز .اين كلمات را شنيده باشيد و از نزديك لمس كرده باشيد .برنج هندي و پاكستاني نخود و لپه پاكستاني .آجيل چيني مرغ و گوشت برزيلي و تركيه اي. مركبات مصري و ايتالياي و تركيه اي و غيره .....

اينها كلماتي هستند كه در سالهاي اخير در جامعه ما رواج پيدا كرده و متاسفانه برسر سفره هاي ايراني مشاهده ميشود.

همشهريان عزيز اگر اندكي به عقب بر گرديم (30 سال قبل) مثال بزنم : اگر از جاده باريك راه آهن گذر مي كردي بوي شاليزارهاي اطراف دل هر رهگذر را مست و خرامان مي كرد درختان سپيدار و صنوبر و درخت به كه در كنار اين جاده بود .ياد جاده اسالم را در خاطره ها زنده مي كرد فقط در كنار اين جاده يك مرغداري بعد از هنرستان فني قرار داشت .ولي حالا چطور شده . اراضي درجه يك و حاصلخيز ميانه  از تازه كند پايين و باغ شازده و پدپد و گوبنه و قسمتي از كفشن قزل تيره و تازه كند بالا و غيره ..... تبديل شده به خانه هاي مسكوني و گاراژ و مغازه و انباري و تاسيسات شهري و غيره......

متاسفانه تاسيسات شهري (برق و آب و تلفن و گاز و فاضلاب) همپاي دلالان و سوداگران زمينهاي كشاورزي و حتي جلوتر از آن به اين مناطق رسيده غافل از اينكه آن مسئول دلسوز دانسته يا ندانسته خيانتي بزرگ بر نسلهاي حال و آينده اين مرز و بوم  و امنيت غذاي كشور مي كرد.

حتي ارگانهاي دولتي به جاي اينكه توسعه شهر و شهرسازي را به اراضي كم بازده و ديم فراهيه سوق دهند برعكس اراضي حاصلخيز ميانه را تبديل به واحدهاي مسكوني كردند .روزگاري ميانه مركز توليد برنج صدري اعلا و برنج چمپا و سبزي و صيفي و مرغ و تخم مرغ محلي و لبنيات مخصوص به خود بود .

ولي حالا شده مصرف كننده و بايد چشممان را به راه دريا بدوزيم كه از ممالك ديگر برايمان غذا برسد .و درآمد نفتي كه بايستي صرف آباداني و پروژه هاي زير بناي بشود بايد صرف خريد مواد غذاي از كشورهاي بيگانه گردد.

ادامه دارد ....سعي خواهم كرد از اين اراضي عكس تهيه نمايم و بنده منتظر نظرات همشهريان هستم.

عكسهاي ذيل مربوط مي شود به جاده راه آهن ميانه كه يك زماني اين جاده باريك ياد و خاطره جاده اسالم را در خاطره ها زنده مي كرد.

 


عكسهاي ذيل مربوط مي شود به مسكن مهر كه در اراضي حاصلخيز كفشن پايين ميانه بغل هنرستان فني احداث گرديده به مساحت 7 هكتار كه يك زماني در اين اراضي زراعت مي شد.

در اين عكس چاه آبياري در وسط مكانهاي مسكوني پيداست.(تازه كند پايين)

شهرك لاله كه يك زماني باغ بود(باغ آقاي دلالي)

عكس زير شهرك يا كوچه هاي امين است در اراضي حاصلخيز كفشن بالاي ميانه

عكس ذيل شهرك شهرداري بغل امين ها است .اين شهرك در اراضي درجه يك كفشن بالا احداث شده آن هم از طرف يك اداره دولتي

عكس زير اطراف باغ حاج محمود مشايخي است.

عكسهاي ذيل مربوط به كفشن بالاي ميانه است

توجه فرماييد در عكسهاي زير باغ يك نفر از همسايه هاي بنده است كه توسط خانه هاي مسكوني احاطه شده .به مساحت 2 هكتار كه من هر روز از صاحب ملك كه مغازه لبنياتي داره شير و ماست مي گيرم. دو نفر از فرزندان حاجي در بغل باغ گاوداري سنتي دارند كه غذاي جامعه را تامين مي كنند و شاغل هستند . جالب اينجاست كه همسايه ها شكايت كردند كه بوي گاوداري ما را اذيت مي كند و از طرف دادگاه حكم تخليه براي اين گاوداري گدفتند و مسولين شهر ( بهداشت محيط و شهرداري و دادستان شهر و....) مي فرمايند آقا شما توليد را متوقف كنيد و بشويد مصرف كننده زمين كشاورزي را بفروش متري 500 هزار تومان. ميگويند: مگه ديوانه اي  كه بروي از طلوع صبح تا غروب خورشيد در گاوداري جان بكني. 500 هزار تومان ضرب در 20/000 متر مربع ببين كجا مي زنه .ولي همسايه حاجي ما تا اين دقيقه مقاومت كرده .و اگر حكم بر تخريب گاوداري را بياورند مجبور خواهد شد كه زمين خود را بفروشد.و تبديل به واحدهاي مسكوني نمايد.

عكس ذيل انتهاي خيابان شهيد اكرمي است جالب انجاست كه تاسيسات شهري (آب .برق. تلفن . گاز .فاضلاب شهري)فورا"به اين محلها مي رسند.ولي اراضي و شهركهاي تازه تاسيس اطراف شهرك انديشه كه سند مالكيت رسمي دارند و تفكيك شده و قطعه بندي شده هستند از اين تاسيسات شهري محروم مي باشند .

اين تصاوير گوشه خيلي كوچكي از تغيير كاربري اراضي كشاورزي فقط در شهر خودمان است ببين ساير مناطق چه خبره .

 

1
1