- ارسال کننده: اقدم-میانه تاریخ: ۹۱/۰۴/۲۹

کدام میانه؟ (نامه ای خطاب به آقای استاندار)

 

 مطلب زیر 11 سال قبل در ویژه نامه های میانه چاپ شده. یک سال پیش نیز در نشریه رسمی قافلان چاپ گردید. اما هیچ مسئولی هیچ جواب و واکنش و اقدام و بازخوردی را برنتابید !!! جناب آقای استاندار، اگر به میانه آمده اید و اگر دغدغه خدمت دارید، این نوشتار را حداقل بخوانید وبعنوان یک مسئول، پاسخی به نویسنده اش بفرستید (حداقل بگوئید نویسنده  هذیان می گوید!)

... .......................................... 

کدام میانه؟

نوشته: اقدم

 

             مطلب حاضر ده سال پیش در یکی از ویژه نامه های میانه چاپ گردیده. ده سال زمان بسیار زیادی است اما برای میانه هرگز. ده سال پیش این نقد و پیشنهاد دلسوزانه را هیچ مسئولی ندید، هیچ کس کاری نکرد، هیچ اندیشه ای برنخواست، هیچ دلی برای پید... و میانه هنوز همان میانه است: شهری میان زنجان و تبریز! بعد از ده سال همان مطلب را بی کم و کاست فریاد می زنیم، حداقل برای دلخوشی خودمان. آیا باز هم ده سال بعد همین مطلب را خواهیم گفت؟!  کدام میانه؟! کدام شهر؟ کدام مسئول؟ آیا کسی هست میانه را باور کند؟ آیا کسی هست میانه را بشناسد؟ آیا می دانید میانه با این همه توان بالقوه اش مهجور و متروک شده است؟ چرا در میانه ذهن خلاق حکم کیمیا را دارد؟ چرا نو آوری و ابتکار و بهسازی با این شهر بیگانه است؟ آیا می دانید که شهر های همجوار میانه در چه وضعی هستند و میانه ما در چه وضعی؟ و هزاران چرا و آیاهای دیگر......  در مقابل به جنبه های دیگر اشاره می کنیم که اکثرا با هزینه های ناچیز می تواند علاوه بر درآمد سازی برای کسبه و سازمانها براعتبار و نام و شهرت میانه بیفزاید، امید که توجهی بر انگیزد: صنعت توریسم میانه و یک معادله ساده:توریسم امروز بعنوان یک صنعت شناخته می شود، حرف کمی نیست، جذب جهانگردها و مسافرین خود یک صنعت محسوب می شود که یکی از اصلی ترین منابع مالی بسیاری از کشورهاست. بر اساس گزارش سازمان جهانی توریسم، متوسط مبلغی که هر توریست در آمریکا خرج می کند نزدیک 5000 دلار است در حالیکه همین مبلغ در ایران زیر 100 دلار برآورد شده است! (به تفاوت فاحش آن دقت کنید و شدیدا افسوس بخورید) آمریکا با آن تاریخ پانصد ساله اش را مقایسه کنید با ایرانی که بیش از 4000 سال سابقه دارد . از نظر اماکن دیدنی ایران ما چیزی از اسپانیا کم ندارد اما آیا می دانید که بیش از 10 برابر ایران درآمد ارزی از توریسم دارد؟  بحث در این باب بسیار مفصل است، اما سخن را می رسانیم به شهر خودمان میانه، اینجانب بواسطه آشنایی به زبان انگلیسی بارها و بارها با توریستهایی از کشورهای مختلف برخورد داشته ام و ضمن راهنمایی، با آنان به صحبت پرداخته ام. به همین خاطر در این نوشتار علاوه بر آمار و اطلاعات و دانسته های مختلف بر تجربه عینی و ارتباط مستقیم نیز تکیه می کنم. اصلی ترین پیام در این نوشتار این است که میانه در شاهراه ارتباطی تهران - اروپا قرار دارد و تمام توریستهایی که داخل ایران شده یا از آن خارج می شوند، بدون استثناء (غیر از خط هوایی) از میانه عبور می کنند و این بی شک غنیمتی بزرگ و فرصتی فوق العاده و زمینه ای بی نظیر برای میانه است. اگر بتوانیم هر توریست را فقط یک ربع (دقت کنید فقط یک ربع) در میانه نگهداریم و هر توریست فقط 5 دلار در شهر خرج کند در مجموع چه مبلغی عاید شهر خواهد شد. دقیقا همین شهریور 1378 بود که به سه توریست هلندی برخوردم که ماشینشان خراب شده بود با آنها همراهی نمودم تا در خصوص بیان مشکل ماشینشان و موارد لازم آنها را کمک نمایم و شخصا شاهد میزان و نحوه پرداختهای دلاری آنها بودم. سوال اینجاست که آیا باید ماشین توریستها خراب شود تا در میانه بمانند؟ آیا میانه توان جلب و جذب توریستهای خارجی و داخلی را ندارد؟ و...   تبلیغات ایران در زمینه جذب توریست بسیار ضعیف است، اما تبلیغات میانه در جلب توریست زیر صفر است و اصلا منفی است! وضعیت میانه طوری است که بیشتر، توریست و مسافر را دفع می کند. آقایان مسئول، من میانه ای، مسائلی را به ذهنم می رسد بیان میکنم. باور کنید کار سختی نیست، باور کنید می شود در عرض یک سال چنان میانه ای ساخت که بیشتر از تبریز، مسافر و توریست جلب کند. هیچ هزینه فوق العاده ای هم نمی خواهد، هزینه کم اندیشه ای خلاق و همکاری همه جانبه، همین. برای پرهیز از اطاله کلام در زیر به اختصار به مواردی اشاره می کنم، اگر دست خدمتی و دل علاقمندی و مسئول دلسوزی بود باز هم در این زمینه کاملتر و جامعتر سخن خواهم گفت. لازم است اشاره نمایم که در طرح این مطالب نیز تجربیات، نظرات و اطلاعات یکی از مدیران موفق یکی از نهادها دست اندرکار مسائل گردشگری، استفاده شده است و برخی از موارد زیر در همین ایران خودمان نتیجه بسیار خوبی داشته است:

1- پل دختر و قلعه دختر میانه را به جرات می توان غریب ترین و مهجورترین اثر باستانی ایران دانست تنها کافی است یک تابلوی مناسب (بطوریکه کاملا جلب توجه نماید) در کنار آن نصب و به معرفی کامل این دو بنا پرداخت. نوشتن داستان مربوط به احداث این قلعه و پل به زبان فارسی و انگلیسی برای تمام مسافران جذاب خواهد بود. الحمدالله در اطراف هر دو بنا فضای لازم جهت ایجاد محلی برای نشستن وجود دارد. احداث و فعالیت یک چایخانه سنتی بجا می باشد. شهرداری می تواند شیب اطراف پل را برای نشستن و رفع خستگی بهسازی نماید. توجه نمایید که لازم به هزینه آنچنانی نیست. فقط نیاز به بهسازی دارد با همان سنگهای آنجا می توان یک محیط جذاب و ساده و مسافر پسند و طبیعی ایجاد کرد. همان چیزی که در بسیاری از شهرها می بینیم. به زبان ساده تر کاری کنیم که مسافران هوس کنند چند دقیقه ای در آنجا توقف کنند. حتما در این دو سه سال از بستان آباد گذشته اید. بستان آباد با چند عدد وسایل بازی و چند صد متر چمن و محوطه سازی بدون هیچ جاذبه دیدنی و مسافر پسند همه روزه صدها مسافر را پذیرا میشود مسافری که توقف می کند حتما یک چای خواهد خورد. تنقلاتی خواهد خرید، شام یا ناهاری خواهد خواست. سوغات یا یادگاری خاصی هوس خواهد کردو... شاید در سر راه اصفهان گذرتان به شهرستان میمه نیفتاده باشد. میمه چیزی در حد ترکمنچای است. اما با یک پارک سر سبز سر راه مسافران چنان جمعیتی از مسافران را جمع می کند که دیدنی است. آیا خوی بزرگتر از میانه است، با چند مجسمه و طرح، حال و هوایی به شهر داده اند که برای ما افسوس خوردنی است. چرا در کاتالوگهای سازمان ایران گردی و آژانسهای توریستی ایرانی خبری از پل دختر و قلعه دختر نیست؟ اگر آنها غافلند چرا مسئولین مربوطه ما کاری نمی کنند؟

2- سوغاتی: به راستی سوغاتی میانه چیست؟ این سوال به کرات در محافل خود میانه ایها مطرح می شود برخی می گویند سوغات میانه خربزه مشهدی است!طنزی است جالب اما تلخ و عمیق و تاسف بار. یعنی ما چیزی برای عرضه کردن نداریم؟ داریم واقعا هم داریم، جارو، ماست، گوجه فرنگی، خیار، هندوانه، دوغ وغیره و... شاید به نظرتان جالب نیاید اما اگر ادامه این سطر را دلسوزانه و میانه خواهانه بخوانید با من هم عقیده خواهید بود: مراغه به چه معروف است؟ همه سریع می گویند باسلق، درست است اما من می پرسم آیا واقعا در کل ایران در هیچ شهری باسلق درست نمی کنند؟ کاملا معلوم است خیلی شهرها باسلق درست می کنند حتی بهتر از مراغه اما نام مراغه معروف شده. پشمک یزد معروف است آیا خود شما بارها پشمک تبریز را نخورده اید؟ گز اصفهان که شهرت جهانی هم دارد اما مگر گز تبریز چیزی کم دارد؟ چاقوی زنجان معروف است آیا در هیچ شهر دیگری چاقویی در آن حد و اندازه ساخته نمی شود؟ انار ساوه را هم می شناسید آیا انار دماوند و اراک و... بد است؟  البته پسته رفسنجان و گلاب کاشان و چند مورد دیگرجای خود دارد، پر واضح است که در شمال پسته عمل نمی آید یا گلاب کردستان درجه یک نمی باشد. اما آیا برنج میانه یا همین برنج ممان قابلیت معروف شدن را ندارند؟ باور کنید اکثرا این معروفیت ها ابداعی است که بر شهرت شهر می افزاید ما هم به همین سادگی میتوانیم یکی از محصولاتمان را علم کنیم و با آن نام میانه را سر زبان ها بیندازیم و البته بازار خوبی هم برای شهرمان دست و پا کنیم. کافی است در ورودی و خروجی شهر تابلو بزنیم که مثلا میانه بهترین است. جملاتی خیلی ساده: جاروی میانه به تمام کشور صادر میشود. یا تهرانیها ماست میانه را سوغات می برند، شما هم ببرید. یا سیب میانه سوغاتی بی نظیر میانه. همین جملات ساده هم در صورت تکرار کم کم در ذهن کشور جا خواهد افتاد. مثل باسلق مراغه، انار ساوه، پنیر لیقوان و ... البته لازم است در سر راه مسافران محلهایی برای عرضه کالاهای خاص میانه (البته با کیفیتی آبرومند) در نظر گرفته شود بویژه در تعطیلات عید وتابستان. از مسئولین شهر تقاضا می کنیم این بحث سوغات را دوباره و با تامل بخوانند چرا که میانه توان بالقوه آن را دارد.

3- مراسم خاص: مهدیه تهران را اگر ندیده اید، از آن شنیده اید در ایام ویژه بخصوص محرم این مکان پرشورترین و بزرگترین و مهمترین مرکز در تهران است. می گویند دعای کمیل مسجد جمکران بی نظیر است. باور کنید مهدیه تهران محل بی نظیری ندارد. دعای کمیل جمکران دعای کمیل خودمان است اما به آن توجه داده اند. این جمله نغز عربهاست که المکان بالمکین. مکان خود چندان مهم نیست این افراد و صاحبان مکان هستند که به مکان ارج وقرب می دهند. همین امامزاده میانه می تواند در عرض کمتر از یکسال در کل کشور معروفیتی عظیم یابد. دعای کمیل، دعای توسل، آش حلیم عاشورا، خرج عاشورا، آش شعله زرد برای امام حسین و... . فقط کمی تبلیغات می خواهد و هماهنگی با تبلیغات وسیع و با هماهنگی تمام هیاتهای عزاداری میانه و تمام نذری دهندگان کاری کنیم که در مکانی خاص مثلا امامزاده یا مدرسه زینبیه همه ساله آش حلیم پخته شود آن هم در حجم وسیع. روز 12 محرم در میانه بی شک جمعا بیش از 50 دیگ حلیم پخته می شود. لازم نیست چیزی اضافه کنیم همین ها را فقط جمع کنیم یکجا. تصور کنید این خبر چه انعکاس و بازخوردی در کل کشور خواهد داشت:

در شهر میانه در فلان مکان در سوم شهادت امام حسین بیش از 50 دیگ حلیم می پزند، آش حلیم نشد آش شله زرد ، نشد دعای کمیل، دعای توسل و .... کافی است چیزی را بزرگ کنیم و مهم اینکه بشناسانیم آنوقت است که بی شک  هزاران مسافر از کل کشور برای حضور و دیدن مراسم به میانه خواهد آمد. باور کنید بسیاری از شهرهایی که معروف شده اند آنقدر ها هم بزرگ و مهم نیستند بلکه سوغاتی یا اثر باستانی یا چیزی را علم کرده و بزرگ نموده اند. میانه شهری است بین زنجان و تبریز،  میانه باید خودش مشخص و آشنا باشد، چرا که می تواند. اگر دستان کار بلد و دل خدمت مهیا بود و عشق میانه زنده بود باز هم در این باب حرف و اندیشه داریم ./

1
1